کلی حرف و حدیث از دوئل و رفتن پییر توی مجالس پخش شده. ولی به نظر همه مقصر اصلی پییره. پییر رو یک مرد حسود و دیوانه میدونن. هلن هم خیلی زرنگه نقش زن بیگلایه و بیتقصیر رو بازی میکنه و اینطوری توجه و دلسوزی بیشتری میگیره. آنا پاولونا میگه از اول با این ازدواج مخالف بوده و میدونسته پییر شوهر مناسبی نیست.
دوباره آنا پاولونا مهمونی گرفته و مهمونهای زیادی رو دعوت کرده. بوریس هم رفته.. بوریس خیلی زرنگه و دنبال پیشرفته، با آدمهای مهمی رابطه داره و توی ارتش داره حسابی رشد میکنه. تمام درآمدش رو خرج لباس میکنه و همیشه خوشتیپه. دیگه به ناتاشا فکر نمیکنه و کلا با روستوفها رابطه نداره.
ارتش روسیه نزدیک مرز روسیه مشفول جنگ با ناپلئون و ارتش فرانسهان. آنا پاولونا از بوریس میخواد از چیزایی که دیده توی جنگ براشون حرف بزنه. بوریس هم با آب و تاب همه جزییاتی رو که دیده رو میگه. هلن تمام مدت توجهش به بوریسه و از ظاهر و رفتار اون خوشش اومده. از بوریس میخواد که یکبار به دیدنش بره. آنا پاولونا هم زیرزیرکی به بوریس میگه که هلن شوهر بدی داره و خیلی بدشانس بوده.