توی مهمونی، همه جوانها خوشحالند. میرقصند و عشوهگری میکنند. تا حالا دو تا از این مهمونیها باعث دو تا آشنایی و ازدواج شده. توی مهمونی دیگه میزبان ندارند و همه راحت میچرخند و خوش میگذرونند. ناتاشا با اینکه کم سنوساله خیلی هیجان داره برای مهمونی. بار اولیکه که به این مهمونی میره. برای مهمونی پیرهن بلند قشنگی پوشیده. سونیا هم لباس خیلی قشنگی پوشیده و از طرفی به خاطر خواستگاری و جواب رد دادن حس خوبی داره. ناتاشا خیلی خوب میرقصه. توی مهمونی دنیسوف کنار نشسته و رقصیدن بقیه مخصوصا ناتاشا رو تماشا میکنه. نیکولای میره به ناتاشا میگه برای رقص بعدی بره با دنیسوف برقصه و بهش میگه که دنیسوف رقاص خیلی ماهریه. اول دنیسوف قبول نمیکنه ولی بعد که شروع میکنند اونقدر خوب میرقصه و هیجانزده میشند که تا آخر شب با ناتاشا باهم میرقصند.
کتاب دوم، بخش اول، فصل ۱۲
نظر بدهید