پییر برمیگرده کییف به املاکش و مباشرهاش سر بزنه. تحت تاثیر گروه فراماسونها میخواد تغییرات زیادی رو در اداره املاک خودش ایجاد کنه. بهشون میگه با کارگرها و زنها و بچهها بهتر رفتار کنن، زنهای حامله و بچهها دیگه روی زمین کشاورزی کار نکن. بیمارستان و ساختمانهای جدید بسازن. به کارگرا و بچهها آموزش بدهن.
پییر دنبال اصلاحاته و تغییر زندگی رعیتهاست. ولی مباشرها اول فکر میکنن شاید از نحوه عملکرد اونها راضی نیست. مباشر اصلی که خیلی زرنگه در ظاهر به حرفهای پییر گوش میکنه ولی در عمل تغییر خاصی پیش نمیاد. پییر که از کسب و کار سر در نمیآره، مجبوره به حساب کتابهای مباشرها اعتماد کنه اونها هم مرتب بهش نامه میدهند که به خاطر اتفاقهای جورواجور پول بیشتری لازم دارن که در واقع باعث میشه اون قرضهای بیشتری داشته باشه.
کمکم پییر دوست و آشناهای جدید پیدا میکنه، یکسری پولدار شبیه خودش و باز مهمونی و زندگی به سبک و سیاق سابق. تا بهار میشه و تصمیم میگیره دوباره به املاکش سر بزنه. این بار کلی ساختمون جدید میبینه به اسم مدرسه و بیمارستان، کشاورزها خوشحالند. ولی در عمل اون ساختمونها همه خالیند. زنهای حامله که قرار بوده توی مزارع پییر کار نکن، الان مجبورن کارهای سختتری انجام بدهند. مباشر بهش میگه همه از زندگیشون راضیند و لازم نیست که نگران کارگراش باشه. پییر هم گول حرفها و ظاهر امور رو میخوره و از خودش راضی و خوشحاله.