Author Archives: رویا

21 Grams – 2003



21 Grams (2003)
official site

Starring: Benicio Del Toro, Sean Penn, Naomi Watts, Clea DuVall, Charlotte Gainsbourg
Directed by: Alejandro Gonzᬥz I

اسکار

خب ديشب هم اسکار رو ديديم:
۱- تقريبا اول برنامه مجري Billy Crystal گفت امسال بعضي‌ها براي اولين بار نامزد مي‌شن مثل Keisha Castle-Hughes که ۱۳ سالشه و جالبه ۱۳ سال پيش رييس‌جمهور Bush بود و ما تازه از جنگ با عراق خلاص شده بوديم!
۲- از ۲۶ تا جايزه اسکار ۷ تاش که مال فيلم‌هاي انيميشن و مستند و خارجي بود. مي‌موند ۱۹ تا که ۱۱ تاش رو Lord of the Ring برد.
۳- Charlize Theron بهترين بازيگر زن وقتي جايزه رو گرفت گريه‌اش گرفته بود و آخرش با گريه از مادرش تشکر کرد و گفت تو به خاطر من خودت رو قرباني کردي. آخه مادرش وقتي اون ۱۵ ساله بوده پدرشون رو که مست بوده و مي‌خواسته بچه‌ها رو اذيت کنه با گلوله مي‌کشه و بعد از اون تمام خانواده رو مي‌گردونده.
۴- هر کي از Lord of the Ring ميومد از يه عالم نفر تو new zealand تشکر مي‌کرد. Charlize Theron هم گفت خب حالا که از هر کسي از اونجا تشکر شد منم از مردم کشورم South Africa تشکر مي‌کنم که مي‌دونم الان دارم تماشا مي‌کنند. من هفته ديگه اين جايزه رو به اون‌جا ميارم.
۵- Sean Penn که بهترين بازيگر مرد شد، گفت اگه ما بازيگرها يک چيز رو بدونيم به غير از اين که سلاح‌هاي کشتار جمعي وجود نداشت، اينه که چيزي به اسم بهترين در بازيگري نيست.
۶- Denise Robert کارگردان بهترين فيلم خارجي گفت از Lord of the Ring هم تشکر مي‌کنيم که در اين قسمت انخاب نشده بود!
۷- برنده جايزه افتخاري، کارگردان پلنگ صورتي Blake Edwards بود که اولش يه پاش رو گچ گرفته بودن و رو صندلي چرخ دار نشسته بود و با سرعت از يه طرف صحنه وارد شد و خورد به طرف ديگه طوري که ديوار سوراخ شد. و بعد Blake Edwards با پاي سالم ولي با کت گچي اومد که جايزه‌اش رو بگيره.
۸- Errol Morris تهيه کننده فيلم مستند The Fog of War هم گفت ۴۰ سال پيش پا توي يه سوراخ خرگوش گذاشتيم و تو جنگ ويتنام ميليون‌ها نفر مردند. من نگرانم که بار ديگه داريم همون رو تکرار مي‌کنيم.
۹- تو قسمت فيلم کوتاه انيميشن هم Adam Elliot از دوست پسر زيباش تشکر کرد.

حوصله

بعضی وقتا بی‌حوصله می‌شم.يه موقع‌هايي که باید یه عالم mail بزنم. اما اصلا نمي‌دونم چي بايد بگم؟ و بعد انقدر لفتش مي‌دم تا ديگه روم نشه mail بزنم. يه موقع‌هايي که وقتي ميام دو کلمه حرف بزنم صد بار با خودم مرور مي‌کنم و آخرش هم گند مي‌زنم. یه موقع‌هایی که احساس می‌کنم بی‌هویت شده‌ام. يه موقع‌هايي که نمی‌دونم چیکاره‌ام. يه موقع‌هايي که همش می‌ترسم که هیچی نشم و بعد مي‌بينم اصلا نمي‌دونم اون چیز که خوبه باشم چی هست؟

The Hours -2002



The Hours (2002)

Starring: Meryl Streep, Julianne Moore, Nicole Kidman, Ed Harris, Toni Collette
Directed by: Stephen Daldry

اين فيلم داستان زندگي سه تا زنه تو سه دوره مختلف، يکي Virginia Woolf حول و حوش سال‌ ۱۹۴۱ (Nicole Kidman) يکي ديگه Laura Brown سال ۱۹۵۱ (Julianne Moore)
و يکي ديگه Clarissa Vaughan سال ۲۰۰۱ (Meryl Streep).
داستان‌هاي زندگي هر سه تا به طور موازي نشون داده مي‌شه در حالي که ويرجينيا وولف داره داستان Mrs. Dalloway رو مي‌نويسه و چند سال بعدش که خودش رو توي رودخونه غرق مي‌کنه. لورا بروان داره همون کتاب رو مي‌خونه و تصميم داره با خوردن قرص خودش رو بکشه. و بعد کلاريسا که ويراستاره و شوهر سابقش نويسنده است و اونو Mrs. Dalloway صدا مي‌زنه و ايدز داره و با مرگ دست به گريبان.
داستان‌هاي زندگي هر سه تا به طور موازي نشون داده مي‌شه در حالي که ويرجينيا وولف داره داستان Mrs. Dalloway رو مي‌نويسه و چند سال بعدش که خودش رو توي رودخونه غرق مي‌کنه. لورا بروان داره همون کتاب رو مي‌خونه و تصميم داره با خوردن قرص خودش رو بکشه. و بعد کلاريسا که ويراستاره و شوهر سابقش نويسنده است و اونو Mrs. Dalloway صدا مي‌زنه و ايدز داره و با مرگ دست به گريبان.
فعلا زياد راجع به فيلم نمي‌نويسم. فقط راجع به زندگي ويرجينيا وولف بگم. باباش نويسنده و اديتور بوده. و خيلي زندگي تجملي داشته که خيلي بدش ميومده از اين جور زندگي. مخصوصا که برادراش مي‌تونستند برن مدرسه ولي اون چون دختر بوده نمي‌ره. پدر و مادرش هر دو ازدواج دومشون بوده و بهمين خاطر سنشون زياد بوده و از ازدواج‌هاي قبليشون بچه داشتند که ظاهرا يکي از اينا تو بچگي به ويرجينيا تجاوز مي‌کنه. تو سن خيلي کم هم مادر و هم پدر و هم يکي از خواهراش مي‌ميرن. و همه اينا باعث مي‌شه مشکلات رواني زيادي داشته باشه. بعد از مرگ پدر و مادرش با برادر و خواهراش و چند تا از همکلاسي‌هاي برادرش تو Cambridge يه گروه روشنفکري تشکيل مي‌دن که اونجا اکثرا bisexual بودن و تو اون گروه هم sex آزاد داشتن يعني همه با همه ارتباط داشتن!
از اون جا اين نويسنده مي‌شه و خواهرش نقاش. ولي بعد برادرش مي‌ميره و خواهرش ازدواج مي‌کنه و خودش هم همين‌طور. بعد از اون شروع مي‌کنه به چاپ کتاب‌هاش. و خودشون يه چاپ‌خونه مي‌زنن ولي مشگلات رواني ويرجينيا همچنان بوده، با همه حتي کسايي که دوستشون داشته مثل شوهرش بد برخورد مي‌کرده. سه بار دست به خودکشي مي‌زنه و خيلي هم علاقه به رابطه با زن‌ها داشته.

بعد از وقفه

خب انگار خيلي وقته ننوشته‌ام.
يه مدته که عليرضا داره مطالبش رو تايپ مي‌کنه و من با کامپيوتر کار نمي‌کردم. البته حالا مي‌گم يه مدت، اين مدت براي من که هيچ‌ کاري بدون کامپيوتر نمي‌تونم بکنم زياد گذشته.
خب تو اين مدت، ميان ترم Java دادم. انقدر سوالاش آسون بود که خنده‌ام گرفت وقتي برگه رو ديدم. ۳ تا سوال بود که يکيش اين بود که مي‌خوايم جاي متغيرهاي a و b رو با هم عوض کنيم اينو نوشتيم : a=b ; b=a مشکلش چيه!!!
ولي خب يه دو سه جلسه‌ است که شروع شده به چيزهايي که ديگه بلد نيستم.
ديگه کامنت‌هام رو دست‌کاري کردم که فارسي مي‌شه توش نوشت.
يه گردهمايي بود براي دانشجوهاي خارجي در مورد مسائل ويزا. قرار بود رييس دانشگاه هم بياد که نيومد. هر کسي ميومد و مشکلاتش رو با ويزا مي‌گفت. خب چيني‌ها و ايراني‌ها فکر کنم پرجمعيت‌ترين گروهي هستند که اين مشکل رو دارن. کسايي که رفتن به کشورشون و اون‌ جا گير کردن و چون پولشون از يه پروژه ميومده و حالا ديگه نبودند استاد هم پروژه رو داده به کس ديگه و وقتي برگشتد ديگه پول ندارند. يا اينکه خونه خودشون به کنار، حتي نمي‌تونند برند هيچ کنفرانسي خارج از امريکا. و خب خيلي چيزا رو از دست مي‌دن.
چيزي که مي‌خواستند اين بود که رييس دانشگاه اول از همه اهميت دانشجوهاي بين‌المللي رو به طور واضح اعلام کنه. و بعد يه ايده‌اي هم که مطرح شده اينه که بتوني تقاضاي ويزا رو همين جا بکني و clearance رو هم اينجا چک کنند که تا وقتي مطمئن نشدي از کشور خارج نشي.
آخر هفته هم که دانشگاه فيلم Kill Bill رو ديديم و دو تا هم فيلم گرفتيم. مي‌خواستيم ده فرمان کيشلوفسکي رو بگيريم، اسم اصليش رو يادمون نيومد يارو هم اشتباهي بهمون ده فرمان قديمي که راجع به زندگي موسي است رو داد!
براي فيلم‌ها هم نظر خواهي گذاشتم که البته يه مشکل مسخره داره که نمي‌دونم از کجاست.
تکميل: مشکل نظزخواهي رو درست کردم. ولي هنوز نمي‌دونم دليلش چيه. يه جا گذاشته بودم رنگ background رو سفيد گذاشته بودم. و اين نمي‌دونم جرا باعث شده بود که يه سري جمله‌ها اول ديده نشن، البته کافي بود تا يه بار scroll مي‌کردي به پايين صفحه و بر مي‌گشتي تا اون جمله‌ها ظاهر بشن!! خلاصه که اينو حذف کردم و درست شد.