سال ۲۰۲۴ با خبر بد فوت دکتر محمودیان تموم شد. من با اینکه هیچ وقت خودم رو ترکیبیاتی نمیدونستم بیشترین تعداد درس رو با دکتر محمودیان داشتم و بهترین نمرههام رو هم از اونا گرفتم. حالا چرا با این حال نرفتم با دکتر محمودیان کار کنم؟ چون عقل نداشتم.
nدکتر محمودیان خیلی هفتهها با بچهها کوه میرفت و دعوت آزاد بود. خوشبختانه خیلی از اونا رو میرفتیم. واقعا حیف که اون موقع عادت به عکس گرفتن و اینا نداشنیم و عکسی ندارم ولی کلی خاطره دارم. تعداد زیادی از جکهایی که همین الانا هم میگم اون موقع از دکتر محمودیان شنیده بودم.
nمخصوصا یه زمانهایی که شبها میرفتیم و کنار آتش کلی حرف میزدیم.
nیا وقتایی که آقای دکتر زنگ میزد خدا بیامرز بابک فرزاد رو میکشوند از خونهش که بدو بیا ما رو صبحونه مهمون کن و عدسی میگرفتیم.
nدکتر محمودیان با بابام هم سربازی بودهان. و یکی دو بار که بابام اومد تهران با هم رفتیم ناهار و از خاطرههاشون، خر و پف کردنها و شیطنتها تو خوابگاهشون تعریف میکردن. ولی تا این بار دقت نکرده بودم که همسن بودن.
nبقیه خیلی بیشتر از کارهای دکتر محمودیان نوشتهان ولی به نظرم یه opennessی که دکتر محمودیان داشت رو کمتر کسی داره. نمیدونم دقیقا چه جوری توصیفش کنم ولی انگار بیشتر آدمها همیشه مواظبن که فاصله بین خودشون و کسایی که باهاشون فرق دارن مشخص باشه، مخصوصا وقتی بالا پایینی مقام وجود داره مثل استاد و دانشجو. ولی خوب و بدش انگار دکتر محمودیان هیچ وقت اینو نداشت.
👁 76 views