پنجمین نیمه ماراتونم رو هم یکشنبه دویدم. کاش میشد بگم خیلی خوب بود ولی متاسفانه یکی از سختترین مسابقههام بود. واقعا هم هیچ دلیل قاطعی ندارم براش.
این مسابقه (Pacific Beach Half Marathon ) رو پارسال فهمیدم وجود داره و همین طوری با یکی از دوستام ثبت نام کردیم. اینه که با تمرینهای گروهمون که مسابقهشون یه ماه دیگه است نمیخورد. و باعث شد بعضی از تمرینهای بلند رو مجبور شیم منقطع انجام بدیم. مثلا سه مایل (پنج کیلومتر) رو اول میرفتیم بعد با گروه هشت مایل (۱۲.۵ کیلومتر) دیگه. ولی فکر نمیکنم دلیل این بود چون اصلا به ۳ مایل نرسیده من انرژیم تموم شده بود. یه دلیل دیگه شاید این بود که مسابقه قرار بود شنبه باشه و من وقتی بلیط رو خریدم فکر کردم به به مسابقه رو دادهام. و میرم کنسرت. ولی بعد یهو مسابقه رو انداختن یکشنبه صبح. اینه که تازه من بعد از کنسرت ساعت ۸ اینا شام خوردم. و یه احتمال دیگه هم اینکه سپهر سرما خورده. گرچه که بیچاره رو کردم تو اتاقش که من ازش نگیرم و هنوز هم نگرفتهام ولی بالاخره شام و ناهار رو با هم خوردیم و ممکنه بدنم داشته مبارزه میکرده که نگیره. والبته شایدم هم هیچ کدوم اینا و فقط شانس.
خلاصه خیلی چیز زیادی از مسابقه نفهمیدم. ولی وقتی تموم شد خوشحالترین آدم دنیا بودم. از مسابقه پارسال ۳ دقیقه بیشتر طول کشید. و یک صدم اونم خوش نگذشت.
وقتی به خط پایان رسیدیم یکی از دوستای گروه دویدنم که خودش این مسابقه رو نمیدوید ولی خیلی همیشه به من محبت میکنه، اونجا اومده بود خط پایان تشویقمون. خودش مال هاواییه و از این گردنبندهای گل برامون اورده بود.

