شنبه برنامه پر پر بود. به شوخی به همه میگفتم همه جوانب رو پوشش دارم میدم. صبح ورزش، ظهر فرهنگی، شب خوردنی و البته همهشون هم معاشرتی.
n
nصبح شنبه طولانیترین دوی این سری تمرینها برای نیمه ماراتون بود. ۱۱ مایل. دوی خوبی بود. یواش رفتن واقعا کلک خوبی برای لذت بردن از دوی طولانیه.
n
nبعدش اومدم خونه و فوری دوش گرفتم حاضر شدم برم تئاتر. یادم نمیاد قبلا گفتهام یا نه. با سه نفر که وقتی سپهر دبستان بود و بیشتر از طریق انجمن اولیا مربیان و اینا با هم دوست شده بودیم یه دوره ماهانه صبحونه داریم. این بار یکیشون پیشنهاد کرد بریم تئاتر. البته یه نفر نیومد (پیش خودمون باشه کلا با این دوتا بیشتر جورم 😜). تئاترش Regency Girls بود. اصلا نخونده بودم چیه و انتظار چیز خاصی نداشتم. اجراها که مثل همیشه عالی بود و خندهدار هم بود. چیزی که انتظارش رو نداشتم این بود که در مورد آزادی زنان، حقشون به بدنشون، و مخصوصا حق سقط جنین بود. [این تیکهاش](https://www.instagram.com/reel/DIxTnM-pSbk/) خلاصه خوبی بود برای مدلش.
n
nبعد از اون اومدم خونه و دیگه با همون لباسها (با یه کفش دیگه ) رفتیم مهمونی شام خونه یکی از دوستامون به صرف آش و تاکو (برخورد فرهنگها). از هیچ کدومش هم نمیشد گذشت. حسابی خوردیم و برگشتیم.
👁 79 views