يكی از معدود سريالهای جدیای كه اينجا داره ﴿حالا حداقل تو شبكه ABC كه ما میتونيم بدون Cable ببينيم﴾ يه سرياله راجع به يه دفتر وكالت به اسم Practice. داستانهاش نسبتا جالبن. مثلا دو قسمت پيش راجع به يه مردی بود كه racist بود. خيلی مشهور بود تعداد زيادی مقاله داشت و تعداد زيادی هم مريد داشت. حالا يكی از مريداش يه مرد سياه رو كشته بود و اينا میخواستن بررسی كنن كه آيا اين هم در قتل شريك بوده يا نه. اون قاتل اصلی ادعا میكرد كه اون به من صراحتا دستور داده ولی خودش ادعا میكرد كه هيچ وقت تشويق به خشونت نكرده و تا حالا فقط راجع به اعتقاداتش حرف زده و مقاله نوشته. خود اين كه به نظرم خيلی جای بحث داره كه آيا حتی اگر دستور مستقيمی نداده بود، باز هم مقصر بود يا نه.
ولی جالبتر از اون برای من سيستم قضايی ايناست. به صراحت هيچ تلاشی در كشف حقيقت نمیشه. و همه چيز فقط و فقط بايد در چارچوب قوانين باشه. حالا وكيلی پيروز میشه كه بلد باشه از اين قوانين خوب استفاده كنه. مثلا اين دفعه يه دختره از يه پسره شكايت كرده بود كه بهش تجاوز كرده، و اين دختره ظاهرا كارش همين بوده و تا حالا چند بار اين شكايت رو از آدمهای مختلف كرده بوده و در پروندهاش بود ولی وكيله تنبلی كرده بود و پرونده رو نخونده بود و طبق قانون بعد از شروع دادگاه وكيله ديگه نمیتونست اونها رو مطرح كنه. حالا نمیدونم به اين دليل كه اثبات نشده بودند يا به هر دليل ديگه. و وكيله دادگاه رو باخت با اين كه هم خودش هم حتی قاضی میدونستن كه طرف جرمی نكرده. و هر چی وكيله به قاضی اصرار میكرد كه يه جوری بهش اجازه بده اين سوال رو از شاكی بپرسه يا يه جوری مطرح بشه كه اين مساله بازم تكرار شده بوده، قاضی میگفت قانون اينو گفته و تو اگه میتونی بايد تناقضی تو حرفای شاكی پيدا كنی كه نكرد.
اين سيستم هيات منصفه هم واقعا جالبه. اين كه تو اعتفاد داشته باشی در واقع كه اخلاق و جرم عرفيه. يعنی يه سری آدم تيپيكال جامعه رو انتخاب كنی. اونا فقط حرفای وكيلها، شاهدها، متهم و شاكی رو بشنون بدون اينكه حتی از قانون چيزی بدونن يا به مدركی دسترسی داشته باشند. ظاهرا حتی يه قسمت از حرفا رو هم نمیتونن تقاضا كنن كه دوباره بشنون. و بعد تصميم بگيرن كه ايا اين اعمال در اين شرايط به نظر اونا كه نماينده عرف جامعه هستند جرم هست يا نه.