پلیس نیویورک

سه‌شنبه شب‌ها تازگی تلویزیون یه برنامه داره راجع به پلیس نیویورک (NYPD) .
مثلا نشون می‌ده که می‌رن یه بچه‌ای رو مامان و باباش طلاق گرفتن و بچه رو به مادرش دادن و حالا پدره اومده بچه رو دزدیده از پدره پس می‌گیرن. یا مثلا از زیر آوار ساختمون یا ماشین‌هایی که تصادف کردن آدم‌ها رو نجات می‌دن.
البته قسمت عمده برنامه راجع به تکنیک‌هاییه!!!! که اینا برای دام انداختن مجرم‌ها به کار می‌برن.
مثلا یکی از پلیس‌های زن مثل prostituteها آرایش می‌کنه و می‌ره تو Times Square می‌ایسته، و آدم‌ها میان بهش پیشنهاد می‌دن و بعد که قرار و قیمت مشخص شد پلیسا میان می‌ریزن طرف رو می‌گیرن.
یکی دیگه‌اش این‌که یکیشون می‌ره تو یه net cafe می‌شینه و کیفش رو می‌ذاره پشت صندلیش. و بقیه از دور نگاه می‌کنن. و تا یکی میاد که کیف رو بلند کنه می‌ریزن و طرف رو دستگیر می‌کنن.
تو همه اینا رییس پلیس یه آدمیه که مثلا خیلی احساس باحالی می‌کنه. دیشب از یکی از کارهای خیلی باحالش یه صحنه نشون داد.
همین‌طور که تو شهر گشت می‌زد یه ماشین رو دید که به نظرش اومد راننده مسته. بهش گفت بزن کنار. طرف یه مکزیکی بود با زنش. بهش گفت پنجره ماشین رو بزن پایین اونم زد بهش گفت کلید ماشینت رو بده. اونم داد. به خودش و دخترش گفت پیاده شن، کلید رو انداخت تو ماشین و در ماشین رو بست. بهش گفت خب حالا یه تاکسی بگیر برو خونه.
مرده اومد بره، دخترش بهش گفت کلید خونه هم تو همون کلیدها بود که انداخت یارو تو ماشین. برگشت گفت ببخشید کلید‌ خونه‌ام تو ماشینه نمی‌تونم برم. پلیسه هم گفت می‌خوای بری زندان؟ گفت نه. گفت خب پس برو خونه‌ات. اون بدبخت هم گفت آخه چه جوری برم. این همش سرش داد می‌زد که تاکسی بگیر برو خونه‌ات.
بعد پلیسه اومد نشست تو ماشینش و با افتخار به حس پیش‌بینی شدیدش گفت من می‌‌دونم اینا الان پنجره ماشین رو می‌شکونن کلید رو در میارن. به همین خاطر خودش نشست تو ماشین مراقب. اونا هم رفتن سراغ یکی که بیاد در ماشین رو براشون باز کنه. تا طرف اومد در رو باز کنه، پلیسه اومد و بهش گفت چیکار می‌کنی برو پی کارت. دوباره اینا به التماس و گریه که آقا کلید خونه‌مون رو بده. اونم فقط داد می‌زد یه تاکسی بگیر برو خونه‌ات. دیگه مرده داشت دیوونه می‌شد. داد می‌زد بابا آخه منم آدمم، چرا با من اینجوری رفتار می‌کنی؟ آخرش گفت آقا اصلا بیا منو ببر زندان. خودش رفت تو ماشین پلیسه نشست که بیا بیا منو ببر زندان. یارو هم بردش اداره پلیس. که بعد زیرش نوشت که بعدا طرف آزاد شده.
واقعا اعصاب خورد کن بود. همش یاد نیروی انتظامی ایران، ناظم‌های ایران …. و اون وقت تو این مملکت . واقعا اعصاب خورد کن بود. فقط و فقط داشت یارو رو تحقیر می‌کرد. چرا؟ چون یه مکزیکی بود که دستش به جایی نمی‌رسید.
همه جای دنیا انگار همینه. فقط باید بری جایی که موافق ارزش‌های کسایی باشی که تو اون جامعه قدرت دارن.
خیلی گشتم ببینم رفتار قانونی یه پلیس با کسی که مشکوک به مستیه چیه، ولی پیدا نکردم. اگه کسی می‌دونه بگه.

4 thoughts on “پلیس نیویورک

  1. امیرعباس

    معمولآ اين جور رفتار که ناشي برتر دانستن خودشونه خيلي زنندس و آدمو ناراحت ميکنه، حالا چه ناظم باشه که گير بيخود ميده، چه پليس. بعضي وقتها فکر ميکنم ما ها که خودمون رو اون بالا بالاها نمي بينيم اين جوري فکر کنيم طبيعيه، اما اين آدمهايي مثلآ تو آمريکا براي مقابله با جهاني سازي و حمايت از کشورهاي فقير تظاهرات ميکنن، يا خيلي انسان دوست هستن يا زيادي بيکار!

  2. Faezeh

    تا جايي که من تو فيلمها ديدم پليسها به فرد مشکوک مي گويند که روي يک خط صاف 10-20 قدم راه برود. يا اينکه يک کيسه را باد کند يا همانجا با دستگاه نفسش را آزمايش مي کنند تا مقدار الکلش معلوم شود.
    به نظر من اين رفتار مثلا ناظمها و نيروي انتظامي و…. رفتارهاي آدمهاي عقده اي و تحقير شده است که وقتي يک جايي داراي قدرت مي شوند به آدمهاي بي پناه و کم قدرت زير دستشان زور مي گويند تا از نظر احساسي تلافي چنين تجربه هايي را که خودشان در زندگي داشته اند بکنند.

  3. hadi

    salaam, man barnaame ro moteassefaane nadidam ammaa storyboard_esh ro tuye hamun saait khundam. be nazaram, kheili ham kaare polise jaaleb bud, va agar taraf ahmagh nabud yaa kamtar khorde bud yaa hadde aghal dokhtaresh be daadesh reside bud, kheili ham be naf’esh bud! polise dar vaaghe mikhaaste baa in kaar taraf ro toghif nakone. chon be har haal DUI (driving under influence) injaa saade nist va monjar be ta’lighe govaahinaame va zendaan mishe. . behtar nist aadam ye shab birune khunash yaa tu hotel bekhaabe va avazesh parvandash kharaab nashe va zendaan nare??? agar matn ro ham daghigh bekhunid, p[olise dar jaayi mige ke gaahi aghtaa baayad be ye mojrem ye shaanse dobaare daad! va man estenbaatam ine ke daashte hamin kaar ro mikarde ammaa yaaru mast tar az in bude ke ino befahme!!!

Comments are closed.