شانس ما رو تو رو خدا میبینین نزدیک عیدی :( عوض شکوفه و گل و بلبل، همه جا رو برف گرفته.
تو عکس زیاد معلوم نیست ولی از صبح تا حالا داره یه ریز برف میاد.
Author Archives: رویا
کیارستمی
دیروز نشستم کلی نوشتم سر یه اشتباه همش پرید رفت، فعلا حوصله ندارم اونا رو دوباره بنویسم پس یه چیز دیگه مینویسم.
کیارستمی پنجشنبه پیش اومده بود اینجا. یه مدتیه که MoMA یه نمایشگاهی از کاراش دارن و فکر کنم همه فیلمهاش رو نشون میدن. خودش هم اونجا بوده. یه روزش هم اومده بود اینجا از طرف دانشکده virtual arts، جلسه پرسش و پاسخ بود. اولش خودش خواسته بود که فیلم Roads of Kiarostami رو نشون بدن. فیلم، عکسهایی بود که جوری که خودش گفت طی ۲۵ سال گرفته و بعد متوجه شده که تعداد زیادی از اونها عکس جاده و راه و کورهراه بوده. این فیلم هم تعداد زیادی از همین عکسهای جاده بود که با موسیقی و بعضیجاها با حرف زدن خودش و یا شعر خوندنش همراه بود. بعد از اون یه خانمه (Ivone Margulies) که از دانشکده فیلم CUNY اومده بود ازش راجع به همین فیلم و فیلمهای دیگهاش سوال میپرسید. ولی وسط سوالها کیارستمی گفت برای اینکه حضار هم حوصلهشون سر نره اونا سوال کنن.
اولین سوال هم این بود که شما که از ایران اومدید از اونجا و سانسور و اینا تعریف کنید. اونم گفت که من اگه بگم که اصلا نمیخوام به سوال شما فکر کنم باور میکنید؟ و این از ترس نیست چون آره سانسور میکنن اذیت میکنن ولی این سوال دیگه خیلی کلیشه شده و من ترجیح میدم که از چیزایی که در فیلمها هست سوال کنید تا چیزی که نیست.
راجع به بعضی فیلمهاش هم توضیح داد، مثلا اینکه آخر فیلم طعم گیلاس رو نمیخواسته اینطور تموم کنه ولی فیلمهاشون توی لابراتوار خراب میشه و اینا مجبور میشن که از فیلمهایی که یکی از گروه با هندیکم گرفته بوده استفاده کنن. گفت ولی این اتفاق خوبی بوده چون الان دو تا پایان پیدا کرده که دومی در واقع فیلم نیست و یه سندی (document)ی بر آرزوی ماست که اون خودکشی نکرده یا اینکه اگر هم کرده باز زندگی جریان داره، و بقیه به زندگی خودشون ادامه میدن.
یا مثلا راجع به فیلم کلوزآپ یکی پرسید که لطفا صادقانه صادقانه جواب بدین. میگن که این فیلم همش ساخته و پرداخته خودتون بوده و اینا وجود نداشته. گفت نه اینطور نبوده و اگر این طور بود میگفتم و اعتبار درست کردن همچین شخصیتی رو رد نمیکردم. بعد راجع به صحنه آخرش که صدا خراب میشه گفت که در واقع صدا خراب نشده بوده ولی اونجا مخملباف شروع کرده بوده به شعار دادن و اینکه من خودم از مخملباف بودن خسته شدم و ال و بل. و من نمیخواستم که شعارهای توخالی اون تو فیلم من باشه بنابراین صدا رو قیچی قیچی کردم!
کلا آدم باحالی بود. من خیلی طرفدار فیلماش نیستم ولی از خودش خوشم اومد. به نظرم خیلی رک اومد و از نگاهش به چیزا خوشم اومد خیلی.
امیدی هست؟

بعضیوقتا که میدیدم بعضی از این خبرنگارها چقدر رک سوال میپرسن با خودم میگفتم تو ایران هم شاید باید همینطوری بود. اگه بیای جلوی دوربین و روزنامهها و اینا مثلا از رییسجمهور خیلی رک سوال کنی یا نقد کنی دیگه نمیتونن بگیرنت چون نمیخوان بگن که فلانی رو بهخاطر سوالش گرفتیم. ولی دیروز که خبر رو خوندم اصلا باورم نمیشد. اصلا وقاحت این آدمها رو نمیتونم درک کنم. دستگاهی که براش شرم نیست که میاد تو روز روشن این همه زنی که فقط اومدن برای یه تجمع رو دستگیر میکنه، اونم درست موقعی که همه جای دنیا دارن راجع به ایران حرف میزنن، دیگه چه روش مدنیای براش جواب میده؟ هی فقط باید روزی صدبار با خودم تکرار کنم که هنوز امیدی هست تا یه وقت اگه کسی اینجا ازم میپرسه راجع به ایران، بتونم بگم نه به اون بدی هم که شما فکر میکنید نیست.
لپتاپ
وقتی تازه اومده بودم اینجا یکی از اولین چیزایی که خریدیم لپتاپ بود. اون موقع به خیلی چیزا توجه نکرده بودم. یکی اینکه چقدر wireless مهمه. برای اون مجبور شدم یه کارت بخرم و حل شد مساله. ولی یه چیز مهمتر وزن بود. اون موقع توجه نکرده بودم که ۷ پوند واسه جابهجا کردن چهقدر سخته. به جز اینا البته خیلی بیچاره لپتاپ خوبی بود. به جز یه بار مشکل با آداپتورش هیچ وقت هیچ مشکلی پیدا نکرد.
دیگه بعد از ۳ سال دیدم وقتشه یه لپتاپ جدید بخرم. این دفعه از بس سر وزن اون اذیت شده بودم مهمترین مساله برام وزن بود. اون موقعی که تصمیم گرفتم بخرم حرف این بود که ویندوز ویزتا داره میآد، دیدم خوبه صبر کنم تا اونم بیاد. خلاصه این شد که یکی دو هفته پیش بالاخره روی این Sony VGN-SZ440 تصمیمم رو گرفتم. وزنش هم ۴ پونده و حسابی سبکه و تازه معنی واقعی لپتاپ رو میده و میتونم بذارمش رو پام!
ویندوز ویزتا هم باحاله. خیلی قیافهاش ترتمیزه که خیلی واسه من مهمه! البته حالا باید یواش یواش برنامههایی که لازم دارم رو روش نصب کنم ببینم با چیها compatible هست و با چی نیست.