یکی دو روز پیش تلویزیون یه گزارشی از یک کسی نشون میداد که میخواد یک گیره کاغذ رو با یک خونه عوض کنه و اتفاقا به هدفش خیلی هم نزدیکه.
کاری که کرده اینه:
یک گیره کاغذ قرمز
رو با یک خودکار به شکل ماهی عوض کرده، بعدش اونو با یک دستگیره در عجیب غریب
عوض کرده، بعد اونو با یه کبابپز (اجاق)
عوض کرده، اونو با یک ژنراتور
عوض کرده، اونو با یک تابلوی یک مارک آبجو (Budweiser) و یک بشکه پر آبجو
عوض کرده، اونا رو با یک اسنوموبیل
عوض کرده، اسنوموبیل رو با یه سفر به Yahk در کانادا
عوض کرده، اونو با یک کامیون باربری
عوض کرده، اونو با یه قرارداد برای ضبط موسیقی
، و اونو با یک سال زندگی در یک خونه کامل با تمام وسایل به علاوه بلیط رفت و آمدش به اونجا
.
البته چیزی که اون میخواد مالکیت یک خونه است و هنوز تا اونجا فاصله داره.
تمام جریان و پیشنهادهایی رو که الان داره تو وبلاگش میتونین بخونین. ماجراهای این معاملههاش هم بامزه است.
Author Archives: رویا
همسران
دانشگاه اینجا یک خوبیش که واقعا الان تاسف میخورم که چرا من ازش استفاده نکردم، برنامههاییه که برای همراهان اعضای دانشگاه دارن.
دانشگاه یک دفتر برای دانشجویان بینالمللی داره به اسم Office of International Students and Scholars یا مخففش OISS که به دانشجوهای خارجی کمک میکنند مثلا کارهای ویزا رو پیگیری میکنن، یه دفترچههایی منتشر میکنن اول سال که کلی اطلاعات راجع به شهر و زندگی در آمریکا داره، یه کارگاههایی هم هر از گاهی برگزار میکنن مثلا راجع به شوک فرهنگی (culture shock) وقتی که به یک کشور خارجی میای، یا مثلا راجع به انگلیسی خطرناک!! که توضیح کلی بود راجع به کلماتی که نباید به کار برد یا اینکه نباید جوری تلفظ کرد که معنی بدی بده. ما تو این کارگاههاشون کمابیش شرکت کردیم مخصوصا اولا که اومده بودیم.
ولی یکی از قسمتهای این دفتر هم مخصوص به اصطلاح همسرانه. اسمش هست International Spouses and Partners at Yale. یه جوری تو این مدت فکر میکردم که من با دانشجوها نزدیکترم تا زنهای دانشجوها و به همین خاطر هیچ وقت برنامههای اونا رو نرفته بودم. ولی یه چیز کاملا بیربط باعث شد که باهاشون بیشتر آشنا شم.
وقتی به ما هم زنگ زندند برای مصاحبه اف.بی.آی. چون ما اولین کسایی بودیم که تو شهرمون باهاشون میخواستن حرف بزنند، با همین OISS تماس گرفتم که اینا با ما تماس گرفتن چیکار کنیم، اونا هم یه سری اطلاعات از اینکه حقوقمون چیه بهمون دادن و قرار شد که بهشون بگیم که اونا بیان تو دفتر رییس oiss مصاحبه کنیم. که خب البته اومدن و خیلی سوالهای معمولی پرسیدن و بعد هم یکی یکی رفتن سراغ بقیه. ولی بعدش با خانوم رییس oiss کلی رفیق شدیم و حرف زدیم از این که اونم شوهرش عربه و میگفت که لابد اونا هم همش تحت نظرن و بعد راجع به کتاب و کتاب خوندن و این حرفا. و بعد ایده گروه کتابخونی (book club) مطرح شد و اینجوری شد که من هم یه email زدم به گروه و یه book club درست کردیم از همین همسران ییلی!
ولی اولین جلسه که دور هم جمع شدیم دیدم همه مثل خود من، همه درس خوندن ولی حالا به خاطر اینکه شوهرشون اومده اینجا و حق کار ندارند با این فعالیتها سر خودشون رو گرم میکنن. البته یکی هست که امریکاییه (اصالتا هندی) و وکیله ولی تو این فعالیتها شرکت میکنه. یکی دیگه از پرو اومده و هنر خونده، یکی دیگه کاناداییه و روانپزشکی خونده، یکی دیگه استرالیاییه و دکتره (اونا کوتاه مدت اینجا هستند، فکر کنم یک ساله)، یکی دیگه اسراییلیه و زیستشناسی خونده و یکی دیگه که هندیه ولی چون جلسه اول نیومده بود و تو معرفیهای اولیه نبود نمیدونم چی خونده و چیکاره است.
خب خیلی طولانی شد، بعدا از خود کتابها و آدمها بیشتر مینویسم.
آتشنشانی
دیشب تو خونه داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم که صدای زنگ خطر دود! (smoke detector) از یه جایی بلند شد. و البته به همراهش بوی غذای سوخته. اولش فکر کردیم لابد یکی غذاش سوخته الان خاموش میکنه. هی صبر کردیم، صبر کردیم یه ۲۰ دقیقهای گذشت و خاموش نشد. رفتم فهمیدم صدا از آپارتمان طبقه اوله. در زدم میبینم صدای نوار میاد ولی کسی نمیاد در رو باز کنه هی باز محکمتر در زدم ولی بازم خبری نشد. دیگه شده بود ساعت ۱۱ زنگ زدیم به صاحبخونه گفتیم شاید تلفنشون رو داشته باشه ولی بدبخت خواب بود و با عصبانیت گفت خب زنگ بزنید به آتشنشانی. ما هم زنگ زدیم گفتیم فلان جا زنگخطر صدا میکنه. گفتن شما دود میبینید گفتیم نه ولی بوی غذای سوخته میاد و خودشون خونه نیستند. ۲ دقیقه نگذشته دو تا ماشین گنده آتشنشانی آژیرزنان اومدند. هی در زدند وقتی دیدن نه کسی نیست در رو شکوندند (یعنی قاب در رو در اوردند!) و رفتند تو. البته خوشبختانه جایی آتش نگرفته بود ولی همه خونهشون پر دود شده بود که یه پنکههایی گذاشتند تا دود بره بیرون که یه نیم ساعتی طول کشید و فکر کنم دیگه ساکنین اون خونه اومدند تا مامورها رفتند. حالا هنوز ندیدیمشون بفهمیم دعامون کردند که خونهشون رو از آتیش گرفتن نجات دادیم یا فحشمون دادن که در خونهشون شکسته!
چند معرفی کوتاه
– احمد و مهدی یه سیستم آگهی مجانی برای وبلاگها درست کردهاند. شما برای دیگران تبلیغ میکنید و دیگران برای شما و بر این اساس اعتبار به دست میاورید یا از دست میدهید.
نحوه اعتباردهی طوری تنظیم شده که به وبلاگهایی که کمتر بازدید کننده دارند فرصت بیشتری داده شود. برای توضیحات بیشتر به وبلاگی که برای این سیستم درست شده نگاه کنید.
– داداش ما یه اسکریپت نوشته که فضولی در ارکات رو راحتتر میکنه!! میتونید تو لیست دوستان خودتون یا دیگران جستجو کنید و از همه مهمتر لیست دوستان رو که میارید میتونید تنظیم کنید تا تمام عکسهاشون هم توی همون صفحه دیده بشه. برای نصب کردنش اینجا برید.
راستی حتما باید فایرفاکس داشته باشید.
– این یکی کاملا تو یه دسته دیگه است و یه مقدار دخترونه! اگه میخواهید یه طرح رو شماره دوزی کنید یا ببافید، میتونین اینجا هر عکسی رو که دوست دارید به یه طرح تبدیل کنید.
دکتر ظریف
سهشنبه مرکز مطالعات جهانیشدن (globalization) اینجا یه میزگردی داشتن در مورد گسترش سلاحهای هستهای، که اولش دکتر ظریف از سازمان ملل مستقیم با ویدیو صحبت کرد و پرسش و پاسخ بود و بعدش هم اصل میزگرد بود که سه نفر دعوتشدهها در مورد NPT صحبت کردند.
افراد میزگرد Joseph Cirincione و Carla Robbins و Nina Tannenwald بودند و گرداننده بحث هم Ernesto Zedillo بود. (پوستر به pdf)
تو قسمت اول دکتر ظریف اولش یه تیکهای انداخت به اینکه مجبوره با ویدیو صحبت کنه چون به خاطر ویزای دیپلماتیکی که داره فقط تا یه شعاع خاصی از نیویورک میتونه بره که ظاهرا شامل شهر ما که یک ساعت و ۴۵ دقیقه راه هست رو شامل نمیشه و نمیدونم که آیا این سختگیری فقط برای ایرانیها هست یا نه ولی از اونجایی که به طعنه گفت که فکر نمیکنم من تهدیدی برای امنیت کشور میبودم حدس میزنم سختگیری برای ایرانیها بیشتر باشه.
بعدش در مورد اینکه ایران قصد داشتن سلاح اتمی نداره و از حق قانونیاش استفاده کرده و حسن نیت خودش رو هم تا حالا با پیشنهادهایی که ارائه کرده، نشون داده. این قسمت حرفاش رو اتفاقا دیروز توی مقالهاش توی نیویورک تایمز نوشته بود.
بعد یه مقداری هم راجع به این حرف زد که از اول ان.پی.تی برای این به وجود اومد که سلاحهای اتمی از بین برند و در عوض کشورهایی که این تکنولوژی رو دارن به کشورهای دیگه در راه انداختنش برای استفاده از انرژیش کمک کنند. اما الان بند ۶ که راجع به خلع سلاحهای اتمی بوده کلا نادیده گرفته شده و هیچکشوری رو برای اینکه اون رو اجرا نکرده کسی تنبیه نکرده. و نه تنها به کشوری مثل ایران که تو این سیستم هست و میخواد انرژی هستهای داشته باشه کمک نمیشه جلوش سنگاندازی هم میشه و به نظر میاد که عضویت در ان.پی.تی به جای منفعت ضرر داره. و کشورهای دیگهای که عضو اون نیستند نه تنها داشتن سلاح براشون قانونی شده بلکه بهشون کمک هم میشه. (فقط سه تا کشور جزو این سیستم نیستند، هند، پاکستان، اسرائیل)
بعدش هم پرسش و پاسخ بود که یکی ازش پرسید که چهجوری میشه به کشوری که رییس جمهورش میگه یه کشوری باید از رو زمین پاک بشه اطمینان کرد. که گفت همون کشوری که شما میگید خودش جزو هیچ قرارداد بینالمللی نیست و از همه بیشتر بر علیهاش تو سازمان ملل و اینا بیانیه صادر شده و بعد گفت که الان طوری شده که اگه کسی بر غلیه ظلمی که به فلسطینیها شده حرف بزنه و بگه گناه اونا این وسط چی بوده فوری بهش برچسب ضدسامی میزنن که به نظر من با اینکه حرف درستیه ولی فقط ماست مالی افتضاح رییسجمهوره.
بعد یکی ازش پرسید که اینکه میایید آزمایش موشک زیردریایی رو تو بوق و کرنا میکنید چه پیامی به دنیا میده که گفت تا اون جایی که من میدونم موشک داشتن غیرقانونی نبوده و وقتی که امریکا و انگلیس چندین هزار مایل اون طرفتر میان تو خلیج فارس مانور نظامی میدن آزمایش موشکی تو محلی که متعلق به خود ایرانه چه اشکالی میتونه داشته باشه.
یکی دیگه ازش راجع به حرفش که گفت اصولا داشتن سلاح اتمی به نفع ایران نیست پرسید که گفت زمان شاه که امریکا هم با ایران خوب بود داشتن سلاح اتمی می تونست به قدرت شاه اضافه کنه ولی الان ایران توی منطقه و دنیا اون موقعیت رو نداره و وقتی فقط حرفش انقدر تشنج ایجاد میکنه داشتنش بدتر خواهد بود.
یه نکته جالب کلا این بود که خیلی مسلط و قانعکننده حرف میزد و تقریبا همه سوالکنندهها و بعدش سخنرانهای توی میزگرد یه اشارهای به اینکه چه آدم مسلطیه و نماینده خیلی خوبی برای کشورشه کردن.
توی میزگرد تقربیا حرف اصلی این بود که ان.پی.تی خیلی ضعیف شده و با کاری که امریکا کرده (کمک کردن به هند در حالی که عضو ان.پی.تی نبوده) سیستم در حال ضعیف شدنه و این موضوع به علاوه زیر سوال رفتن اعتبار دولت امریکا با اشتباهش در مورد سلاحهای کشتار جمعی عراق باعث شده که نشه با کشوری مثل ایران هم الان برخوردی کرد.
جالبه که بعد از سخنرانیش اینجا فرداش تو نیویورک تایمز مقاله داشت و بعد هم شبش با کریستین امانپور تو برنامه چارلیرز مصاحبه کرده.