Author Archives: رویا

Sudoku

ظاهرا تازگی بازی Sudoku حسابی اینجا مد شده. سر کلاس می‌دیدم یکی یه کتابش رو با خودش میاره سر کلاس و تند و تند حل می‌کنه. اون روز هم تو کتاب‌فروشی دانشگاه یه میز گنده گذاشته بودند پر از انواع و اقسام کتاب‌هاش.


Sudoku که اصلش یه بازی ژاپنیه، یه مربع ۹X۹ ه . که تقسیم می‌شه به مربع‌های ۳X۳.
حالا باید مربع رو طوری با ارقام ۱ تا ۹ باید پر کنیم که تو هر سطر و ستون و هر مربع ۳X۳ هر رقم فقط یک‌بار ظاهر شده باشه.
یه تعدادی از رقم‌ها اول بازی داده شده‌اند و ما باید بقیه رو با حفظ اون خاصیت پر کنیم.
به نظر منم خیلی بازی با حالی اومد و حسابی معتاد کننده است.
با یه گشت تو Google می تونین کلی جا برای بازی کردن پیدا کنین.
من خودم widgetش رو گرفتم و رو desktop گذاشتم.

photomail

گفته بودم که از SBC اینترنت گرفتم. چند روز پیش یه جا راجع به این سرویس نسبتا جدید Photomail که Yahoo داده خوندم. خواستم امتحانش کنم که دیدم نوشته باید حتما رو Windows و حتما با IE باشه. تو IE بازش کردم و login کردم، این پیغامه اومده:


یعنی چون من از خودشون اینترنت گرفتم نمی‌تونم از این استفاده کنم؟ دنیا برعکس شده.
البته اگه با یه account دیگه login کنم، می‌تونم ازش استفاده کنم. ولی هیچ دلیلی به ذهنم نمی‌رسه که چرا این accountها نباید از این سرویس استفاده کنند؟

رمضانی که گذشت.

ماه رمضان هم تموم شد. ما که آخر نفهمیدیم این سیستم دیدن ماه چیه؟ از یه طرف می‌گن از نظر نجومی غیر ممکنه ماه دیده بشه ولی بعد دیده می‌شه.
این ماه رمضان انجمن مسلمون‌های Yale هر شب افطاری می‌دادن. روزهای اول تو یکی از ساختمون‌های دانشجوهای graduate بود و بعد منتقل شد به کلیسای دانشگاه!
قبل از غذا نماز جماعت می‌خوندن که چون اون موقع برای ما هنوز اذان نشده بود نمی‌رفتیم و درست برای غذا می‌رسیدیم!!
غذاها هندی بودن که به غیر از اینکه بعضی‌هاش خیلی تند بود ولی به ذائقه ما خوب بود مخصوصا اینکه برنج داشت!
معمولا هم یکی از خود دانشجو‌ها میومد یه ۵ دقیقه‌ای صحبت می‌کرد.
گرچه باز هم به پای ماه‌ رمضون‌های ایران نمی‌رسید ولی خوب بود.
و خب حالا هر روز باید نگرانی اینکه ناهار چی ببریم دانشگاه بخوریم رو داشته باشیم ولی عوضش می‌شه هر از گاهی موقع درس خوندن یه چایی ریخت و خورد. یا تو کافی‌شاپ نشست و اینترنت بازی کرد و مردم رو تماشا کرد.
خلاصه عید همه مبارک. دیگه الان ایران هم عید شده دیگه.

تمرین با تاخیر

خب ماجرای printer اون روز بالاخره حل شد. کاغذ تموم نشد و من یه عالم مقاله print کردم ولی بعد که خوندمشون اعصابم خورد شد. قرار بود برای پروژه آخر ترم بریم ببینیم ملت چیکار کردن و تصمیم بگیریم که می‌خوایم چه‌کار کنیم. ولی هی من اینا رو می‌خوندم و می‌دیدم از صد تا روش هر کسی ادعا کرده اونی که خودش امتحان کرده از همه بهتره. بلد هم نیستم خیلی مقاله بخونم. باید بشینم جمله به جمله بخونم ببینم چی به چیه. و اینجوری هم طول می‌کشید هم اینکه چون هنوز مطلبش رو هم نخوندیم چیزی حالیم نمی‌شد. ولی خلاصه چند تاش رو انتخاب کردم و راجع بهشون نوشتم و با یه روز تاخیر امروز تحویل دادم. خودم که به نظرم خوب شد خدا کنه استاد هم خوشش بیاد.

پای لنگ

یکی از بهانه‌هام برای درس نخوندن و وب‌لاگ ننوشتن و جواب email ندادن و … برطرف شد. همیشه فکر می‌کردم که چون تو خونه اینترنت نداریم، صبح‌ها که سرحالم و حال و حوصله دارم میایم دانشگاه و من می‌شینم پای کامپیوتر و درس نمی‌خونم. البته چون احساس عذاب وجدان می‌کنم وب‌لاگ هم نمی‌نویسم و بعد شب‌ها که می‌شه حتی پای تلویزیون نشست و پای اینترنت هم بود ما اینترنت نداریم!
اما بالاخره گول خوردم و از SBC یه خط DSL گرفتم. که حالا انشالله به زودی راجع بهش توضیح می‌دم.
روز اول که چون کامپیوتر مدت‌ها به اینترنت وصل نبود هر چیزی رو که باز می‌کردم یه نسخه جدید‌ترش اومده بود و همش به download کردن و install کردن گذشت. اما از روز دوم نشستم که تمرینم رو حل کنم. برای پروژه آخر ترم باید بشینیم یه موضوع دقیق‌تر پیدا کنیم و بعد ببینیم در ارتباط باهاش چه کارهایی انجام شده و یه سری مقاله پیدا کنیم و راجع بهشون توضیح بدیم. ولی راجع به این موضوعی که من انتخاب کردم یک عالم کار شده و هر کدومش یه طرف این کار رو انتخاب کردن. هی نشستم از لیست مقاله‌های این یکی رفتم به مقاله‌های اون یکی. و آخرش سردرد گرفتم و اعصابم خورد شد و نفهمیدم چی کار باید بکنم :( به‌همین خاطر بقیه روزها هم به علافی گذشت.
ولی دیشب تصمیم گرفتم که امروز بیام دانشگاه و چند نفر بخصوص رو انتخاب کنم و کارهای جدید اونا رو print کنم و راجع بهشون بنویسم. ولی خب از اون‌جایی که هرچی سنگه مال پای لنگه! printer کاغذ نداره :(
پس منم به مثبت‌ترین کار ممکن یعنی وب‌لاگ نوشتن مشغول شدم.
اما همین الان یکی از استادا هم می‌خواست یه چیزی print کنه و دید که کاغذ نیست رفت اورد. حالا باید صبر کنم تا کار اون تموم بشه من شروع کنم.
به! حالا printer خراب شده و کار نمی‌کنه. ظاهرا تمام آخر هفته کاغذ نداشته و یه عالم صفحه تو صف موندن برای print شدن و printer هم قهر کرده و کار هیچ کدوم رو انجام نمی‌ده!
حالا استاده رفته و مسوول کامپیوتر رو اورده و یکی یکی داره مقاله‌ها میان بیرون. امیدوارم تا نوبت من می‌رسه کاغذ تموم نشه.