Author Archives: رویا

visa

یکی از بچه‌ها که رفته ایران برای ویزای برگشتش رفته بوده دوبی. کنسول اولش که بهش گفته cv بده. اونم همراش نبوده گفته شما جرو مدارک نگفته بودین. کنسوله بهش گفته چون شما تو IPM کار می‌کردی من باید لیست تحقیقات و مقاله‌هات رو ببینم.برو cvتو فردا بیار. فردا هم کلی سوال‌پیچ که کی رو تو IPM می‌شناسی و کیا دارن بمب می‌سازن. بعد هم گفته حالا من بهت ویزا می‌دم ولی clearanceت طول می‌کشه چون شما رشته‌ات حساسه(قابل توجه که این رشته حساس ریاضیه!)

Continue reading

Catherine the Great -1995



Catherine the Great (1995)

Starring: Catherine Zeta-Jones, Jeanne Moreau, Hannes Jaenicke, Omar Sharif, Mel Ferrer
Directed by: Marvin J. Chomsky

اسم کاترین کبیر رو که خب خیلی شنیده بودم. ولی اصلا نمی‌دونستم تو چه دوره‌ای زندگی می‌کرده و اصلا چرا معروف بوده. تازگی‌ها این راه سریع رو کشف کردم که یه فیلم تاریخی ببینم و بعد هم یه نگاه رو اینترنت تا بفهمم چقدرش درست بوده و چقدر غلط.
و خب چون فیلم بالاخره یه جذابیت داستانی هم داره اتفاق‌ها و حقایق بیشتر تو ذهن می‌مونن.ولی از این فیلم اصلا خوشم نیومد. زیاد معلوم نبود اتفاق‌ها چه ربطی به هم دارن، و اصلا هم فیلم کشش نداشت. انگار تند و تند می‌خواست همه اتفاق‌ها رو بچینه کنار هم. اصلا هم وارد روانشناسی شخصیت‌هاش نشده بود.
بهرحال راجع به کاترین کبیر اینجا می‌شه خوند.

بدشانسي

آداپتور لپ‌تاپم خراب شده. یعنی فکر کنم سیماش شل شده. اگر بخوام نوش رو بخرم ۶۰ دلاره :(
تازگی چند بار رادیو پیام گوش دادم. به نظرم این خبرنگار‌ها یه تغییری کردن. تا جایی که یادم میاد خبرنگارها کتابی حرف می‌زدند، مثل اینکه دارن از روی نوشته‌اش می‌خونن. اما تازگی انگار لحنشون خودمونی شده. مثلا «رو» به جای «را»، «بشن» به جای «بشوند» و … .
من کلا میونه‌ام با کتاب‌خونه خوب نیست. تو ایران هروقت از کتاب‌خونه کتاب می‌گرفتم یادم می‌رفت پسش بدم و دردسر می‌شد. اینجا اومدم از این کتاب‌خونه‌های سر به فلک کشیده استفاده کنم. تا حالا هر کتابی که می‌خواستم پیدا نکردم :( نمونه‌اش امروز که رفتم یه کتابی بگیرم. یه کارتی به ما دادن که در واقع هیچ خاصیتی نداره، نه دری باهاش باز می‌شه، نه می‌تونم باهاش کتاب بگیرم. فقط مثلا کارت شناساییه. حالا امروز دم در ورودی به قفسه‌های کتاب‌خونه می‌گه کارتت رو نشون بده. با علیرضا بودم گفتم با همیم. گفت متاسفم :( علیرضا رفته بود کتابه رو پیدا نکرده بود. منم همون‌جا که داشتم علافی می‌کردم تا علیرضا بیاد عینکم رو جا گذاشتم، برگشتم نبود.
آهان راستی بالای وب‌لاگم رو همون‌جور که می‌بینید عوض کردم. نمی‌دونم چرا به سرم زده بود البته. هنوز نمی‌دونم لینک‌هاش رو کجا بذارم به همین خاطر فعلا فقط تو همین صفحه‌ است و حتی تو آرشیو‌ها هم نذاشتمش. به نظرتون قشنگه؟ اگه اصلا قشنگ نیست، بیخود دردسر ندم خودم رو.

Continue reading

So Many Books, So Little Time

شنبه یه برنامه‌ای تو کتابخونه شهر بود، Sara Nelson نویسنده کتاب So Many Books, So Little Time اومده بود. تا حالا برنامه‌های این‌طوری رو که می‌ذارن نرفته بودم. اما این‌ یکی به نظرم آشنا اومد و رفتم. این خانمه برای یک سال هفته‌ای یه کتاب خونده یعنی ۵۲ تا کتاب. در طول این یه سال راجع به تجربه‌اش نوشته، یعنی نه فقط راجع به کتاب‌ها، راجع به کتاب‌ خوندن. کتاب رو از آمازون تازه سفارش داده‌ام و نمی‌دونم خوبه یا نه. ولی وقتی اونجا همه از کتاب‌ها و کتاب خوندن حرف می‌زدند فکر می‌کردم تو ایران کتاب‌های روز رو یا خونده بودم یا حداقل اسمشون رو شنیده بودم. اما اینجا ۹۹ درصد اسم کتاب‌ها و نویسنده‌ها رو نشنیده بودم. کلی غصه‌ام شد. قبلا فکر می‌کردم که خب کتاب‌های فارسی کمه، همه کسایی اهل کتاب‌خوندن باشن معمولا یه سری کتاب‌ها رو حتما می‌خونن. ولی تو این جلسه قاعدتا حرف تعداد زیادی کتاب شد (مثلا ازش پرسیدن که الان با خودش چه کتابی اورده) و ملتی که اونجا بودن از اون کتاب‌ها خبر داشتن یا خونده بودن.
حالا منم باید شروع کنم. اول از همه کتاب خودش رو بخونم که حداقل توش اسم ۵۲ تا کتاب دیگه هم هست!

Continue reading

شکوفه‌های گیلاس

هفته پیش یکشنبه اطلاعیه زده بودن که تو یکی از میدون‌های شهر فستیوال شکوفه گیلاسه. رفتیم. فستیوالی که نبود، فقط یه ارکستر بود و چند تا میزهای کوچیک که یه سری خانم‌های پیر یه چیزایی می‌فروختن. ولی شکوفه‌ها محشر بود. یه محوطه پر درختای گیلاس که پر شکوفه بودن. خلاصه کلی هم عکس گرفتیم. حالا نمی‌دونم اینا تابستون هم گیلاس می‌دن یا نه، باید اونم باحال باشه.

Continue reading