Author Archives: رویا

ترجمه

چند وقت پیش یکی از بچه‌های آمریکایی اینجا دنبال یه مطلبی می‌گشته search که کرده بوده تو google وب‌لاگ من سومین لینک اومده بوده رفته بوده توش و کلی تعجب کرده بوده. به خودم هیچی نگفته بود ولی از بقیه پرسیده بود که این واقعا منم یا نه.
اما باز دوباره چند وقت بعدش که همون مطلب رو search کرده، وب‌لاگ من اول اومده. دیگه اومد به خودم گفت که آخه چی می نویسی که سایتت اوله. کلی توضیح دادم که بابا چیزهای الکی. گفت خب به انگلیسی هم بنویس. گفتم بابا فارسیش هم چند تا دوستام می‌خونن انگلیسی که دیگه کسی نمی‌خونه. ولی فکر کردم شاید هم بد نباشه. یکی search کناره گذارش بیفته بد نیست بدونه چی نوشتم.
البته ترجمه کردن چیزی که به فارسی نوشتی به انگلیسی یه ذره مسخره‌است مخصوصا با انگلیسی افتضاح من بعد یکسال و نیم در امریکا بودن. ولی خب حالا یه چند وقت امتحانش می‌کنم دیگه.

Continue reading

عادت

بعد یه قرن ننوشتن، باز دوباره می‌خوام قول بدم که مرتب بنویسم.
البته راستیتش اینه که نوشتم‌ها، یه توضیحاتی راجع به متن قبلی و یه داستان‌هایی راجع به کلاسام، چند تاش رو هم draft نگه داشتم ولی دیگه وقت نشده بود کاملش کنم.
چند روز پیش سر کلاس دیدم یکی از بچه‌ها رو دستش یادداشت نوشته. یهو یادم اومد منم این عادت رو داشتم. اگه کسی می‌گفت چیزی رو براش بیارم فوری رو دستم می‌نوشتم. حتی بعضی‌وقتا حساب کتاب یا حل مساله هم رو کف دستم می‌کردم. دیگه اگه خیلی می‌خواستم مرتب باشم یه ضربدر روی دستم می‌زدم.
هر چی فکر کردم یادم نیومد از کی دیگه این کار رو نکردم. کی این عادتم رو از دست دادم؟ و دیگه چه عادت‌های دیگه‌ای بوده که الان از دستشون دادم؟

پول!

خیلی وقتا که بحث می‌شه یا فکر می‌کنم که چی مهمه! (نگین برای چی، همین‌طوری مهم دیگه. حالا بقیه‌اش رو بگم معلوم می‌شه) به این نتیجه می‌رسم که پول.
اولا فکر می‌کردم دانشجوهای اینجا لابد کمتر عصبی‌ان. رو اطلاعیه‌ها شکلک نمی‌شن، جرشون نمی‌دن، تابلو‌های اطلاعات رو خط‌خطی نمی‌کنن، رو صندلی‌ها چیزی نمی‌نویسن، …. . اما حالا فهمیدم که یه آقایی اینجا هست که لابد پول می‌گیره. هر روز میاد تو این ساختمون اطلاعیه می‌چسبونه. اونایی که پاره پوره شدن رو عوض می‌کنه و رو اونایی که مال امروز هستن یه برچسب «Today» می‌زنه.
یه روز یکی از تابلو‌های اعلانات تو آسانسور رو یکی با تیغ موکت‌بری جر داده بود، فرداش یکی نو به جاش گذاشته بودند. رو صندلی‌های چوبی مثل اونایی که تو ایران هست کلی چیز نوشته می‌شه و کنده‌کاری! ولی اکثر اتاق‌ها میزا از یه جنسیه که اگه با خودکار و اینا اصلا نمی‌شه روش نوشت و اگه هم بنویسی با یه کف صابون پاک می‌شه.
اینجا برای ریاضی عمومی از همون کتاب James Stewart درس می‌دن که ظاهرا شریف هم همینو دارن. برای یکی از ریاضی‌ها یک فصل از جلد بعدی هم درس داده می‌شه. پارسال ناشر کتاب یه نسخه مخصوص Yale چاپ کرده که اون فصل رو داره و یه سری تغییرهای جزئی. ولی نگو که چند‌ تا اشتباه شده. یکی از فصل‌ها جابه‌جا بوده. index هم یه اشکالایی داشته. خلاصه امسال ناشر کتاب اومده چند تا جعبه شیرینی اورده (از جمله یه بسته باقلوا!!) و یه جور معذرت‌خواهی و دوباره کتاب رو درست چاپ کردن و همه اون کتاب‌های قبلی رو از بین بردن!

امریکا و اروپا

چند روز پیش یه مقاله تو نیویورک‌تایمز نوشته بود راجع به حرفی که چنی راجع به ایران زده بود. توش گفته بود که که اروپایی‌ها با سخت‌گیری زیاد و مثلا تهدید به بردن مساله سلا‌ح‌های هسته‌ای به سازمان ملل و تحریم موافق نیستند و می‌گند که این فقط باعث می‌شه که ایران از توافق‌نامه توقف غنی‌شازی بیان بیرون و سلاح‌ اتمی بسازن، درست همون راهی که کره شمالی رفت.
اینش برام جالب بود که تو این کتاب all the shah’s men یه جورایی قضیه برعکس بود. هی امریکایی‌ها به انگلیس می‌گفتن که کوتاه بیاد و تو قرارداد نفتیش تجدید نظر کنه، مثلا تقسیم نصف نصف سود، اجازه ارتقا ایرانی‌ها به شغل‌های مدیریتی و …. . و هی بهشون تذکر می‌دادن که اگه کوتاه نیاین اینا نفت رو ملی می‌کنن و همه رو میندازن بیرون. ولی انگلیس به یه قرون بیشتر هم راضی نمی‌شه و این‌طوری نفت ملی می‌شه.
خلاصه انگار فقط جای امریکا و اروپا عوض شده!

از همه جا

کلاسا شروع شدند. منم دو تا درس تقریبا ابتدایی گرفتم. ولی خب واقعا خیلی چیزا یادم رفته و به جای اینکه بخوام خودم بخونم خوبه که تو یه کلاسی مجبور باشم یادش بگیرم.
خب هم چون می‌خوام خوب درس بخونم و هم چون درس‌های پایه‌ای هستند و بنابراین کتاباشون ازون کتابایی که همیشه به در می‌خورن، می‌خواستم بخرمش.
رو amazon خیلی گرون بودند منم رفتم دیدم رو ebay هست. گفتم خوبه تجربه خرید از ebay رو هم داشته باشم. یکیش این‌جوری پیش رفت.
۹.۹۹، ۱۰.۹۹، ۱۱.۹۹، ۱۲.۹۹، ۱۳.۹۹، ۱۴.۹۹، ۱۵، ۱۵.۵۰، ۱۶.۵۰، ۲۰، ۲۰.۵۷ و درست در این نقطه که درست ۲ دقیقه مونده بود به آخرش من زدم ۲۱.۰۷ و بردمش. گرچه خیلی بالا رفت ولی بازم از ارزون‌ترین چیزی که تو آمازون بود ارزون‌تر شد.
ولی یکی دیگه فقط دو نفر روش قیمت داده بودند. ۲۵، ۳۵. من این دفعه اشتباه کردم عجله کردم و ۸ دقیقه مونده گذاشتم ۳۶. ولی دقیقا یک دقیقه مونده دو نفر گذاشتن ۳۷ و ۳۸. و من باختم :(
ولی بدیش اینه که هر دو تا کتاب رو ایران داشتم. از فتوکپی‌هایی که دانشگاه می‌داد. خلاصه که ندا، خودم هم کلی یاد کتابا و عروسکام می‌کنم که همه رو گذاشتم و اومدم.