سپتامبر هم تموم شد و من آخرین پست رو ننوشتم. کلا این دفعه نامنظمتر بودم نسبت به پارسال.
کلا یه مدت پشت سر هم حالم خوب نبود. چندبار که نوشتم اینجا، شبا به شدت خوابم میگرفت. خودم اول میگفتم به خاطر اینه که سپهر دیرتر میخوابه، ولی چند شب شد که ساعت ۹ شب نشده من خواب بودم.
(از اینجا دیگه به قول اینجاییها too much information هست و اگه مامان بچه شیر بده نیستین میتونین نخونین!)
فکر میکردم که چون انقدر یواش یواش سپهر رو از شیر گرفتم دیگه خودم مشکلی نخواهم داشت و یه هفته هم گذشت و همه چی خوب بود ولی از اول هفته شیرم جمع شد و خیلی زیاد درد داشتم. در طول این مدتی که شیر میدادم یه بار (که اتفاقا ایران هم بودم) خیلی شدید و چندبار هم خفیف این موضوع پیش اومده بود و مثل دفعههای پیش این دفعه هم مثل اینکه سرما خورده باشم همه تنم درد میکرد. دفعههای قبل خب به سپهر شیر میدادم و یا پمپ میکردم تا خوب بشه ولی خب این بار نمیشد. تو اینترنت هم گشتم و گفته بودند که طبیعیه که تا چندین هفته بعد این اتفاق بیفته و اینکه کارایی که اون موقع کار میکرده نباید بکنین. یه چندجا توصیه خوردن چای sage (مریم گلی؟) و گذاشتن برگ کلم رو کرده بودن که من انجام ندادم ولی کمپرس سرد رو یه کم امتحان کردم که بد نبود.
بعد همه اینا هم همراه شده بود با سردرد شدید که سه روز طول کشید که نمیدونم ربطی به قطع کردن شیر داشت یا نه. البته خوبیش این بود که چون شیر نمیدادم با خیال راحتتر هر از چند ساعتی یه مسکن میخوردم. دیگه دیشب همه مسواک و حموم و خوابوندن سپهر رو سپردم به علیرضا و یه مسکن خوردم و ساعت ۸:۳۰ خوابیدم تا صبح. و یهو امروز خوب شدم.
البته خب چون قرار نیست که یه وقت زیادی بهمون خوش بگذره! سپهر امروز سرما خورد. به خاطر تجربه قبلی این دفعه بهش قبل از خواب استامینوفن دادم ولی باز هم خوب نخوابیده :(