در مورد همه تختهایی که تا حالا روشون خوابیدی بنویس، همه تختهایی که احساس خونه داشتهان، اونایی که مثل جهنم بودهان، اونایی که به سختی یادت میاد و اونایی که هیچ وقت از یادت نمیرن. چه خاطرههایی به یادت اومد؟
ماراتون پنجم
پنجمین نیمه ماراتونم رو هم یکشنبه دویدم. کاش میشد بگم خیلی خوب بود ولی متاسفانه یکی از سختترین مسابقههام بود. واقعا هم هیچ دلیل قاطعی ندارم براش.
این مسابقه (Pacific Beach Half Marathon ) رو پارسال فهمیدم وجود داره و همین طوری با یکی از دوستام ثبت نام کردیم. اینه که با تمرینهای گروهمون که مسابقهشون یه ماه دیگه است نمیخورد. و باعث شد بعضی از تمرینهای بلند رو مجبور شیم منقطع انجام بدیم. مثلا سه مایل (پنج کیلومتر) رو اول میرفتیم بعد با گروه هشت مایل (۱۲.۵ کیلومتر) دیگه. ولی فکر نمیکنم دلیل این بود چون اصلا به ۳ مایل نرسیده من انرژیم تموم شده بود. یه دلیل دیگه شاید این بود که مسابقه قرار بود شنبه باشه و من وقتی بلیط رو خریدم فکر کردم به به مسابقه رو دادهام. و میرم کنسرت. ولی بعد یهو مسابقه رو انداختن یکشنبه صبح. اینه که تازه من بعد از کنسرت ساعت ۸ اینا شام خوردم. و یه احتمال دیگه هم اینکه سپهر سرما خورده. گرچه که بیچاره رو کردم تو اتاقش که من ازش نگیرم و هنوز هم نگرفتهام ولی بالاخره شام و ناهار رو با هم خوردیم و ممکنه بدنم داشته مبارزه میکرده که نگیره. والبته شایدم هم هیچ کدوم اینا و فقط شانس.
خلاصه خیلی چیز زیادی از مسابقه نفهمیدم. ولی وقتی تموم شد خوشحالترین آدم دنیا بودم. از مسابقه پارسال ۳ دقیقه بیشتر طول کشید. و یک صدم اونم خوش نگذشت.
وقتی به خط پایان رسیدیم یکی از دوستای گروه دویدنم که خودش این مسابقه رو نمیدوید ولی خیلی همیشه به من محبت میکنه، اونجا اومده بود خط پایان تشویقمون. خودش مال هاواییه و از این گردنبندهای گل برامون اورده بود.


**روز هفدهم**
**روز هفدهم**
n
nخندهدارترین چیزی که تو سال گذشته برات اتفاق افتاده چی بوده؟ یه پاراگراف از زاویه دید یه شی بیجان که این اتفاق خندهدار رو شاهد بوده بنویس. میشه کلاهت باشه، حلقه ازدواجت، چراغ تو خیابون، یا گیاهی که گوشه سالنه. هر چقدر میتونی از کلمههای حسی استفاده ک که این خاطره رو از زبون اون شی تعریف کنی.
n
n#صدـروزـبنویسیم
👁 46 views
**روز شانزدهم**
**روز شانزدهم**
n
nبه مکانها فکر کن. آسونترینش خونه بچگیته. ولی میتونه یه رستوران، یه خیابون، یه پارکینگ، یه ایستگاه، یه خونه ویلایی اجارهای که اونجا که بودی سه روز بارون اومد یا خونه پنتهاوس شیک دور تا دور شیشه دوستت که اونجا مواد زدی. هر تصویری که به ذهنت میاد رو بنویس، جزییات یا کلمههایی که به ذهنت میاد. اصلا نگران نوشتن جملههای کامل نباش. نگران توصیف خود اون مکان هم نباش و بیشتر احساساتت از اون مکان رو بنویس.
n
n#صدـروزـبنویسیم
👁 47 views
اینم دو تا تیکه کوتاه از اجرای دو تا آهنگ محبوب من. (جام هم که معلومه ته سالنه )
اینم دو تا تیکه کوتاه از اجرای دو تا آهنگ محبوب من. (جام هم که معلومه ته سالنه )
[Document: IMG_8699.MOV]
👁 48 views | ↗️ 1 forwards