یه کتاب خیلی خوبی که ۴-۵ سال پیش خونده بودم Organized Mind ه. البته فکر کنم وقتی شروعش کردم فکر کردم

یه کتاب خیلی خوبی که ۴-۵ سال پیش خونده بودم Organized Mind ه. البته فکر کنم وقتی شروعش کردم فکر کردم کمک می‌کنه که فکر و زندگی رو چه جوری منظم کنم، که البته در اون مورد هم توصیه‌های خوبی داره. ولی این روزا خیلی به اون فصل‌هاییش فکر می‌کنم که چقدر توضیح می‌ده که چه طوری از بین این همه اطلاعاتی که تو اینترنت وجود داره بتونیم درست رو پیدا کنیم. اینکه چه منبع‌هایی قابل اعتمادن و چه جوری بر اساس اون اطلاعات تصمیم بگیریم.
nشاید چون خودم شخصا همیشه به نسبت وسواس زیادی داشته‌ام که دارم از چه منبعی چیزی رو می‌خونم و هیچ وقت از یه جا راضی نیستم. اگر خبر و تحلیله، اینکه اون طرف چه عقیده سیاسی‌ای داره، اگه اطلاعات علمیه مال چه موسسه‌ایه و جاهای دیگه چی می‌گن. تو چیزای سلیقه‌ای یا review کردنی بدونم که آیا کسیه که پول بهش دادن که تبلیغ کنه. اینکه سن و سالش چقدره و مدلش و سلیقه‌اش به من می‌خوره یا نه.
n
nاون وقت می‌بینم این روزها چقدر کسایی که هم‌نسل من هستند، خاک خورده این اینترنت و بالا و پایین‌های سرچ کردن و اطلاعات پیدا کردن و اینا هستن، یا حتی کسی که پادکست تکنولوژی داره و در این موردها چیز می نویسه می‌گن که به جای سرچ کردن تو جایی مثل گوگل از امثال chatgpt می‌پرسن. اونی که پادکست داره حتی می‌گه که برای کارش نمی‌تونه این کار رو بکنه چون برای اون باید مطمئن باشه منبع معتبر باشه و منبع رو حتی ممکنه مجبور باشه تو نوشته‌اش بیاره. ولی برای زندگی عادیش هی بیشتر و بیشتر از مشابه chatgpt استفاده می‌کنه.خب بعد چه جوری اعتماد می‌کنن؟ از همه عجیب‌ترش اطلاعات پزشکی!
n
nکنجکاوم که آقای Daniel Levitin (نویسنده کتاب Organized Mind) الان احساسش چیه. البته می‌دونم که کلا بیشتر زده دیگه تو کار موسیقی. احتمالا دیده mindهامون که داره به فنا می‌ره بهتره با موسیقی یه چاره‌ای براش پیدا کنه.

👁 83 views

یه منطقه کوهستانی نزدیکای ما هست به اسم ‌Big Bear. اونجا دو تا عقاب زندگی می‌کنن و چون تو دسته حیوون

یه منطقه کوهستانی نزدیکای ما هست به اسم ‌Big Bear. اونجا دو تا عقاب زندگی می‌کنن و چون تو دسته حیوونای در خطر هستن دو تا دوربین هست که می‌شه ۲۴ ساعت تماشاشون کرد.
nحالا اینا دو تا بچه اوردن 🐣🐣
nانگار پارسال هم سه تا تخم گذاشته بودن ولی هیچ کدوم در نیومده. ولی حالا دو تاش در اومده.
nمی‌تونین [اینجا](https://www.youtube.com/live/B4-L2nfGcuE?si=Go8GmwF3vcDeVMLF) ببینینشون.
nاگه برین عقب صحنه‌های غذا دادن مامانه به بچه‌ها هم هست.

[Media: MessageMediaWebPage]

👁 80 views

سوال هفته (چون خودم در گیرش بودم): وقتی سرما خورده‌این به نظرتون چه موقع اوکی‌ه که آدم‌ها رو ببینین

سوال هفته (چون خودم در گیرش بودم): وقتی سرما خورده‌این به نظرتون چه موقع اوکی‌ه که آدم‌ها رو ببینین؟ می‌دونم خیلی‌ها تو کله‌شون این کش مکش هست بین دوری کردن از آدم‌ها که نگیرن ازت و مهم‌تر از اون اگه گرفتن از چشم تو نبینن و از اون طرف شرایط کار و زندگی که نمی‌شه ازش مرخصی طولانی گرفت. اگه معیار خاصی دارین یا همیشه بازم درگیرین بگین ازش.
n
n#سوال_هفته

👁 81 views

یه چیزی که برام همیشه جالب بوده اینکه یه موضوعی رو نظر بقیه رو در موردش بدونم. حتی یه موقع یه وب‌لاگ

یه چیزی که برام همیشه جالب بوده اینکه یه موضوعی رو نظر بقیه رو در موردش بدونم. حتی یه موقع یه وب‌لاگ زدم به اسم مهمون‌خونه که این مدلی باشه که یه سوال باشه و هر کسی نظرش رو در موردش بنویسه ولی خب برای وب‌لاگ شرکت‌کننده پایه زیاد لازمه . اینجا حالا هیچ‌کس هم جواب نده چیزی نمی‌شه 😂
nحالا می‌خوام هر از گاهی بحث هفته بگذارم. اگه دوست داشتین نظرتون رو بگین. چه Voice، چه پاراگراف طولانی چه یه نظر یه کلمه‌ای.

👁 73 views

دوره بعدی تمرین‌ها برای نیمه‌ماراتون با Fleet Feet یه دو هفته است شروع شده. گفتم بعد از این همه سال

دوره بعدی تمرین‌ها برای نیمه‌ماراتون با Fleet Feet یه دو هفته است شروع شده. گفتم بعد از این همه سال شرکت کردن تو این دوره‌ها خوبه که ببینم می‌شه منم mentor بشم یا نه.
nکار اصلی منتورها اینه که با بقیه بدون که مسیر رو نشون بدن، با آدم‌ها بدون که تنها باشن و حوصله‌شون سر نره، و وقتایی هم که تمرین‌های سخت‌تر هست مثل دویدن‌های سریع‌تر یا از تپه بالا و پایین رفتن کمک باشن و تشویق کنن و زمان رو نگه‌دارن.
n
nمن قبلا فکر می‌کردم که تنها فایده منتور بودن اینه که پول ثبت‌نام رو ندم. ولی بعد فهمیدم که یه کفش هم می‌دن و پول ثبت‌نام تو مسابقه‌ای که آخر برنامه خواهد بود رو هم می‌دن 😎
n
nاولش که اپلای کردم و گفتن اره بیا منتور
nشو خیلی خوشحال بودم. چون فکر می‌کنم هم کاریه که از من بر میاد. حتما هم کسی هم سرعت من پیدا می‌شه، منم که یکی از مرتب‌ترین شرکت‌کننده‌هام معمولا و همه جلسه‌ها رو می‌رم و از حرف زدن هم که خوشم میاد.
n
nحالا از اینجا غرها شروع می‌شه. متاسفانه به نسبت بارهای قبلی تعداد منتور بیشتر و تعداد شرکت کننده کمتره. و تنوع شرکت‌کننده‌ها هم از لحاظ سرعت به نسب کمه.
nدفعه‌های قبل خیلی پیش می‌اومد که دو تا منتور خودشون با خودشون حرف‌زنان بدون و کاری به شرکت‌کننده‌ها نداشته باشن. منم خودم یه موقع‌هایی حرصم می‌گرفت ولی چیزی نگفته بودم ولی انگار دفعه پیش ملت اعتراض کرده بودن و این دفعه گفتن که حتما باید حواستون باشه و کسی بدون منتور نمونه.
nاینه که این سه بار گذشته من با کسایی دویدم که خیلی یواش می‌رفتن. البته بگم که از لحاظ تجربه اونا باید می‌اومدن منتور من می‌شدن. یکی یه پسره است که چندین iron man (مسابقه‌های شنا، دوچرخه و دویدن) شرکت کرده، یکی یه خانمه که تمام [ماراتون‌های major دنیا](https://en.wikipedia.org/wiki/World_Marathon_Majors) رو دویده. و یه آقاهه که همین نیمه ماراتونی که قراره بدویم رو سه بار قبلا دویده (من کلا به عمرم سه تا نیمه ماراتون دویده‌ام🤦🏻‍♀️) .
n
nقاعدتا باید خوشحال باشم یواش برم چون آسون‌تره ولی واقعیتش اینه که با اینکه من خودم خیلی یواشم ولی خیلی یواش رفتن آسون نیست و از آدم یه انرژی‌ای می‌‌گیره حتی.
nیه مقدارش هم یه چیز رقابتیه. اینکه همیشه خب در تلاشم که برسم به گروه‌های جلوتر و این انگار پسرفت شده .
nالبته وقتی می‌بینم اینا ماراتون هم رفته‌ان و من انقدر می‌ترسم می‌گم شاید هم رازش همون یواش رفتنه. حالا ببینیم بقیه‌اش چی می‌شه.

[Media: MessageMediaWebPage]

👁 84 views