امروز سپهر در ادامه سرما خوردگی موند خونه. شب خیلی بد خوابیده بود. نمیدونم قبلا گفته بودم یا نه که معمولا وقتی سرما میخوره یه حالت آسمی میگیره. امروز هنوز هم یه مقداری اون حال رو داشت ولی نسبتا سرحال بود. با توجه به اینکه هرچقدر مرتبتر میره مهدکودک با اشتیاق بیشتری میره هی هر از مدتی فکر میکردم کاش برده بودمش. بعد داشتم تقویم مدرسهشون رو نگاه میکردم فهمیدم اصلا امروز مدرسه به خاطر جلسههای پدرمادرها با معلمها تعطیل بوده. خوب شد صبح نبرده بودمش.
عصر با معلمش جلسه داشتم. فقط ۱۰ دقیقه بود. البته خب دیروز یه گزارش نسبتا دقیقی هم بهمون داده بودند از وضعیتشون تو بخشهای مختلف: مهارتهای عملی زندگی (Practical Life)، حواس پنجگانه (Sensorial)، زبان (Language) ، ریاضی (Math)، رشد اجتماعی (Social Development) و عادات کاری (Work Habits). این چند تا قسمت اولش جزو پایههای آموزش مونتسوری هستند. (حتما یه موقع سعی میکنم هر چیزی که از مونتسوری میدونم رو بنویسم ولی توضیح مختصری اینجا هست.)
بعد معلمشون تو این بخشها بعضیجاها در حد کلیات که مثلا وقتی به مدرسه میاد علاقهمند به کاره یا با همکلاسیهاش همکاری میکنه و به کارهای اونا دقت میکنه تا جزییات که مثلا با چه وسیلهای کار میکنه یا الان رو چه موضوعی کار میکنند (مثلا راه رفتن روی خط مستقیم، ریختن از یه ظرف به یه ظرف دیگه و …) علاقهها و وضعیت سپهر رو نوشته بود.
اونجا که رفتم هم در راستای همین گزارش حرف زدیم. بیشتر من هنوز نگران این بودم که چقدر تو کلاس بازی و کار میکنه و هنوز تو اون مود تازه واردی هست یا نه. که معلمشون میگفت که اتفاقا تازگی میبینه که سپهر با صدای بلند بلندتری حرف میزنه و شعر میخونه که خب البته بهشون یاد میدن که باید با صدای داخل حرف بزنن (indoor voice) ولی خب میگفت که این نشونه خوبیه که شاده و داره جا میافته. خوشم اومد که به خیلی عادتهای ریز سپهر هم دقت کرده بود. مثلا اینکه وسط هفت خط میگذاره. یا اینکه به موسیقی و ریتم علاقه داره و ریتم رو خیلی خوب درک میکنه (پرسید که تو خونه موسیقی کلاسیک گوش میدیم یا نه که متاسفانه نه! شاید باید گوش بدیم؟!) خلاصه خوب بود. کاش هر ماه یکی از این جلسهها بود.