حب امروز هم كه عيد شد. ولي ياز درس بي درس. اين apply كردن هم واقعا مصداق دقيق كار خفنه. ميخوام كد دپارتمانها رو پيدا كنم تا نمره GRE و TOEFL رو بفرستم نميفهمم چي بنويسم. وقتي يك جا اسم دپارتمان هست computational math و اونجا فقط كد math و applied math رو داره :( . در هر مرحلهاي يك بار پشيمون ميشم و بعد دوباره يك شايد باعث ميشه دوباره شروع كنم.
الان كارتون كاسپر رو داشت! يكي ار دوستام ميگفت كه هر داستان نقل يك تجربه است و چون هركسي فقط يك بار ميتونه تجربه كنه خوندن تجربههاي ديگران خيلي مفيده. با اينكه خودم خوره كتابم ولي تازگيها با اين حرف مخالف شدهام!! چون به نظرم داستان ها بيشتر از اون كه شرح تجربيات نويسنده باشند شرح آرزوهاي اوننذ. و خوندن اونها باعث ميشه آدم خيال پرداز شه. خيال كنه آره اين طوريه كه هميشه آدم هاي خوب پيروزند و زنده باد عشق و از اين حرفا.
خب بازم برم به همون كار اعصاب خورد كن! ولي خب ميگن چون عشق … باشد سهل است بيابان ها!!!