Monthly Archives: January 2002

ديروز اصلا روز خوبي نبود،

ديروز اصلا روز خوبي نبود، همهُ حرفا شده بود مرگ. يكي از بچه‌ها مادرش فوت كرده بود. شاگرد اول دانشكده شيمي هم … . و اين باعث شد هي راجع به مرگ حرف بزنيم. اصلا ديروز خيلي روز بدي بود، يادآوري مرگ. يادآوري “ ديگه تموم شد“ …
تو نه مرد عشق بودي خود از اين حساب سعدي
كه نه فوت گريزست و نه طاقت گزندت

ادامه مقاله سعيد حجاريان رو

ادامه مقاله سعيد حجاريان رو ديروز وقت نكردم بنويسم، امروز راهكارهاي طرف‌داران نظريه اول و مشكلاتش رو نوشتم بفيه‌اش انشاءالله براي بعد
از نطر معتقدان به نطريه‌هايي كه قبلا گفته شد، مفهموم عدل نزديكي زيادي با تعادل طبيعي عرضه و تقاضا پبدا مي‌كند و توسعه مساوي مي‌شود با مجموعه‌اي از تغييرات در سياست‌هاي اقتصادي كه به منظور تصحيح مشكلات دراز مدت در چرخه اقتصادي يك كشور به مرحله اجرا در مي‌آيد. معمولا اين مجموعه شامل سياست‌هاي پولي، سياست‌هاي مالي (شامل تقليل مخارج دولت)، سياست‌هاي مالياتي (به منظور تغيير در توازن مالي دولت و انگيزش عوامل اقتصادي در بخش خصوصي و دولتي)، سياست‌هاي ارزي و آزادسازي تجارت خارجي مي‌گردد.
مجموعه‌اي كه برنامه‌ريزان اردوي تعديل ساختاري پيشنهاد مي‌كنند (كه يك‌بار در آسياي جنوب شرقي تجربه شده) عبارتند از:
– كاهش نرخ تورم
– كاهش كسر بودجه
– يكسان سازي نرخ ارز
– كنترل ميزان بدهي‌هاي خارجي
– پرهيز از ايجاد شوك‌هاي كلان اقتصادي
– و …
كشورهاي در حال توسعه با در پيش گرفتن رهيافت‌هاي نوسازي اقتصادي با مشكلاتي عملي مواجه شدند از جمله اين مشكلات بروز نابرابري‌هاي گوناگون (نابرابري درآمدي، نابرابري قضايي، نابرابري جنسي، نابرابري‌ قومي و نژادي، نابرابري ميان بخش‌هاي مدرن و سنتي، نابرابري طبقاتي و …) بود. يعد از اين (بعد از دهه 70 ) بود كه نقد الگوي نوسازي وسعت بيشتري به خود گرفت و صاحب‌نظران مشكل اصلي را در پيدايش يك بخش كوچك نسبتا مدرن اقتصادي در كنار بخش غير رسمي گسترده مي‌دنند كه بر اثر فرآيند مدرنيزاسيون اين شكاف عميق‌تر مي‌شود و مساله بيكاري پنهان و آشكار به فقر پردامنه‌اي در اقتصاد غير رسمي منجر مي‌شود.

امروز كلاس سه‌تار داشتم ديشب

امروز كلاس سه‌تار داشتم ديشب و امروز صبح كلي تمرين كرده بودم ولي اون‌جا اصلا نمي‌تونستم بزنم. بعد سعي كردم از روي نت بزنم و بعد تازه فهميدم كه مشكل از جاي ديگه است!! يادم بود كه مثلا بايد بزنم ر ر دو اما نمي‌تونستم بزنم ولي وقتي نگاهش مي‌كردم مي‌تونستم بزنم انگار در استفاده از چيزهايي كه توي حافظه‌ام بود مشكل داشتم!!! نمي‌دونم شايد به اين خاطر باشه كه حسابي خودم رو به يادداشت وابسته كرده‌ام. بايد ار اين به بعد سعي كنم از حافظه‌ام بيشتر كار بكشم!

يك دسته گل نرگس خريده‌ام

يك دسته گل نرگس خريده‌ام و الان اتاقم پر بوي نرگسه. با بوي ياد خاطرات دوران مدرسه مي‌افتم. همين موقع‌ها دورتادور باغچه مي‌شد پر گل نرگس. هميشه يه آقايي وايساده بود سر كوچه مدرسه و به هر بهانه‌اي مي‌خواست به ما گل نرگس بفروشه. مي‌خواستم يه عكس از گل نرگس اين‌جا بذارم اما هر چي گشتم چيزي پيدا نكردم. قاعدتا نرگس بايد بشه narcissus . اما چيزهايي كه با اين اسم مي‌آد يه ذره با نرگس فرق مي‌كنه. نرگس بايد 6 تا گلبرگ سفيد با يه كاسه زرد داشته باشه. اما اين narcissus هاي اينترنتي همش زرده!!! راستي كسي مي‌دونه چرا چشم رو به نرگس تشبيه مي‌كنن؟