اين اسم کارتونها که جين جين نوشته منو ياد يه روزي انداخت تو دانشکده. يکي از بچهها اومد و روي برد اسم چند تا شخصيت کارتوني رو نوشت. و بعد يههو تمام بچهها شروع کردن به گفتن شخصيتهاي کارتوني که يادشون مياومد. جالب ترين قسمت ماجرا اين بود که هر کي مياومد تو ميگفت وا اين کاراي بچهگونه چيه. و بعد که يه نگاهي به تخته ميکرد خودش شروع ميکرد که ا اينو ننوشتين اونو ننوشتين. اين يادآوري بچگي همه قسمتهاش اين خاصيت رو داره. مثل امروز که من از روي يک کتاب هواپيماي کاغذي درست کردم. من از همه بيشتر اون كارتون گوش مرواريد رو دوست داشتم. اون قسمتي كه ماجراي نرگس رو تعريف ميكرد. اون شب كريسمس كه راس 12 پوست يه سيب رو يه تيكه ميكند تا آرزوش برآورده شه.
آشپزی
آیفون
آیندهنگری
اخلاق
اریگامی
امریکا
اولینها
ایران
بابا
بانک
برکلی
بهتن
بچهداری
تقویم
تلویزیون
تنکسگیوینگ
تولد
جنگ
جیم
حاملگی
خانه
خبر
دنیا
دو سالگی
دوچرخه
دویدن
رانندگی
روزمره
زنان
سال نو
سرگرمی
سفر
سمپاد
سه سالگی
سوال
سیاست
شبکههای اجتماعی
شریف
شعر
شیردادن
طپش قلب
علائق
عکس
غر
فصلها
فوتبال
فیلم
لیست زندگی
لینک
متعلقات
متفرقه
مدرسه
مردم
مهاجرت
موسیقی
مونتسوری
نظر
نوامبر
نوستالژی
نوشتن
نویسنده
نکته
هالووین
هوا
وبلاگ
ورزش
وسایل بچه
ونکوور
پاریس
پروژه ماهانه
پرینستون
پزشکی
پلاک پنج
پنج سالگی
پول
چهار سالگی
کاردستی
کامپیوتر
کتاب
کرنل
کرونا
کریسمس
کلاس اول
کمبریج
یادگیری
یک روز در زندگی