مريم نوشته که کتاب «شيرين» رو خونده. منم اين چند روز که خونه خالم بودم يکي از کارهاي مزخرفي که کردم اين بود که کتاب «ياسمين » مال همين مودبپور رو خوندم. البته خوشبختانه وقتم رو اونقدراها هم تلفش نکردم چون يه ذره اولش رو خوندم بعد دخترخالم يه عالمش رو که خونده بود برام تعريف کرد و بعد خودم آخرش رو خوندم. ولي آي که چه کتاب مزخرفي بود و جالب اينه که اين کتاب هم دقيقا همون شخصيت شوخ و دائم حرف بزنها داشت که تنها تيکه يه ذره قابل تحمل کتاب بود. نميدونم اين کتابها رو کسي اثر هم ميذاره يا نه. اگه بذاره که خيلي بده چون تو اين کتاب همه خودکشي کردن.
آشپزی
آیفون
آیندهنگری
اخلاق
اریگامی
امریکا
اولینها
ایران
بابا
بانک
برکلی
بهتن
بچهداری
تقویم
تلویزیون
تنکسگیوینگ
تولد
جنگ
جیم
حاملگی
خانه
خبر
دنیا
دو سالگی
دوچرخه
دویدن
رانندگی
روزمره
زنان
سال نو
سرگرمی
سفر
سمپاد
سه سالگی
سوال
سیاست
شبکههای اجتماعی
شریف
شعر
شیردادن
طپش قلب
علائق
عکس
غر
فصلها
فوتبال
فیلم
لیست زندگی
لینک
متعلقات
متفرقه
مدرسه
مردم
مهاجرت
موسیقی
مونتسوری
نظر
نوامبر
نوستالژی
نوشتن
نویسنده
نکته
هالووین
هوا
وبلاگ
ورزش
وسایل بچه
ونکوور
پاریس
پروژه ماهانه
پرینستون
پزشکی
پلاک پنج
پنج سالگی
پول
چهار سالگی
کاردستی
کامپیوتر
کتاب
کرنل
کرونا
کریسمس
کلاس اول
کمبریج
یادگیری
یک روز در زندگی