من مدتها سر اين موضوع مشكل داشتم كه بايد به چي فكر كنم؟ حرف مسخرهايه نه؟ اينجوري بگم درصد زيادي از روز هست كه آدم فكرش آزاده وقتي تو ماشين نشسته، شبها قبل از اينكه بخوابه، صبحها وقتي هنوز از جاش بلند نشده و اگه مثل من باشه سر كلاس وقتي معلم داره براي خودش حرف ميزنه! خب اين جور موقعها اكثر مردم به چي فكر ميكنن؟ هر چي هم فكر ميكردم كه خب خودم قبل از اين سه سال به چي فكر مي كردم يادم نمييومد. از هر كس هم ميپرسيدم مدظورم رو نميفهميد. اما تازگيها فهميدم. اون هم به ظاهرا به خاط اينكه بالاخره خودم رو مجبور كردم كه به اون فكر ثابت قبلي فكر نكنم. آره تازه فهميدم كه لااقل خودم ققبلا سمت زيادي از اين وقتها رو به كارهايي كه بايد بكنم و كارهايي كه كردهام و اتفاقاتي كه افتاده فكر ميكردهام. و خب دقيقا همين فكر نكردن به اين چيزها باعث شده بود كه همهچي يادم بره هميشه همه جا دير برسم و …
مثلا ديروز بايد 4:30 ميرسيم جايي و ظهر فكر كردم كه خب از خونه تا اونجا چهقدر راهه؟ چي ها رو بايد ببرم و …. و خب براي اولين بار بعد از مدتها سر وقت رسيدم!!!!
ولي هنوز دلم ميخواد بدونم بقيه به چي فكر ميكنن.