ديروز يه برنامه ديگه هم

ديروز يه برنامه ديگه هم دانشگاه بود. برقي‌ها قرار بود برند اردوي کرمان و براي معارفه دکتر باستاني پاريزي رو دعوت کرده بودند. من از بچگي کتاب‌هاش رو تو کتابخونمون ديده بودم ولي هيچ‌وقت حوصلم نشده که يه کتابش رو از اول تا آخر بخونم!!! خلاصه ديروز ما هم رفتيم. شروع کرد از تاريخ کرمان گفت. خيلي نکته‌هاي جالبي رو مي‌گفت بيشتر قصه تعريف مي‌کرد. مثلا گفت يه حاکمي کرمان داشته که تو شهر شايع بوده که يه کرمي تو قلعه‌اش بوده ه به دختراش يه نخ‌ريس‌اي ياد داده بوده که هيچ‌کس بلد نبوده و بهمين خاطر کلي پول‌دار شده بودند و احتمالا اين کرم همون کرم ابريشم بوده و ظاهرا اين قصه رو فردوسي هم تعريف کرده و گفته که به‌ خاطر اين کرم اسم اون شهر رو کرمان گذاشتند. ولي دکتر باستاني پاريزي مي‌گفت که به اين‌خاطر نبوده و يه اقوامي بودند (که اسمشون رو من الان يادم نمي‌ياد) که کرماني‌ها، کرمانشاهي ها و يه سري اقوام تو ديگه مثلا تو فارس که اسمشون شبيه ايناست از اون قوم بوده‌اند. مي‌گفت من حتي فکر مي‌کنم که اين حامد کرزاي هم از اون قوم باشه چون کرمان يه موقعي تا قندهار هم بوده. ديگه چيز جالبي که مي‌گفت راجع به حاکمان زن کرمان بود مثلا يکي بوده به اسم ترکان خاتون که فارس هم نبوده غراختايي بوده (نمي‌دونم يعني کجايي) و خيلي نيکوکار و مومن و خيلي هم قوي بوده (از نظر حکومت کردن!) مي‌گفت يه عالم وقف داره براي منظورهاي مختلف. مثلا مي‌گفت اين سازمان‌هاي دفاع از زنان بي‌سرپرست تازه راه افتده ولي اين اون‌موقع (فکر کنم مي‌گفت سال‌هاي ۶۰۰ هجري، شايد هم قبل‌تر) يکي از وقف‌هاش براي اين بوده که روزي ۱۰۰ من نون براي زناني که سرپرست خونه هستن بپزن. يا مثلا براي آموزش (که خب اون موقع آموزش قرآن بوده). بعد حرف اين بود که فرهنگ کرمان خيلي جاذب بوده و با اين‌که کرمان در طول تاريخ حتي يه حاکم کرماني هم نداشته و اکثرا هم ترک بودند ولي همه جذب اين فرهنگ مي‌شدند مثلا مي‌گفت الان شما تو کرمان ۵ نفر هم پيدا نمي‌کنين که ترکي حرف بزنن. يا اين‌که همين خانمه کلي شعر فارسي داره چند تا بيتش رو خوند که جالب بود.
کلي حرفاي جالب ديگه هم زد که خب من همه‌اش رو يادم نيست ولي خودش عجب حافظه‌اي داشت.