من خيلي وقتا به اين

من خيلي وقتا به اين قدرت تشخيص مغز انسان فکر مي‌کنم. مثلا توي يه عکس که يه عالم نفر هستن، يه نفر که يه ذره مثلا از موهاي سرش پيداست رو تشخيص مي‌ديم. يا ما تو دانشکده يه بازيي مي‌کنيم ۴ نفره. اين‌طوري که الف و ب با هم هم گروهن و ج و د با هم.
الف يه کلمه در نظر مي‌گيره و يواش تو گوش ج مي‌گه.
ج يه کلمه که هم‌معني اون کلمه نيست ولي بهش ربط داره رو مي‌گه.
حالا د بايد حدس بزنه که کلمه چي بوده، اگه بتونه ۴ امتياز مي‌گيره اگه نه الف يه کلمه ديگه مي‌گه تا اين دفعه ب حدس بزنه و ۳ امتياز بگيره همين طور تا آخر. کساني که کلمه راهنمايي رو مي‌گن از يه جمله‌هاي کمکي هم مي‌تونن استفاده کنن. مثل اين‌که کلماتي که تا حالا گفته شدن بي‌ربطن يا خوبن. يا بگه اولين کلمه‌اي که به ذهنت اومد رو بگو.
مثلا ما يه دفعه اين بازي رو مي‌کرديم
الف به غاز فکر کرده بود. به ج اونو گفت و ج گفت همسايه. و د فورا غاز رو گفت!!! يا يه دفعه ديگه، کلمه آستانه بود. ج گفت احمد، د گفت دين. الف گفت دين بي‌ربطه، استاد (همون ايستاد) ب گفت آستانه!!! (شعر در آستانه احمد شاملو که مي‌گه بايد استاد و فرود آمد در آستان دري که کوبه ندارد!)
يا مثلا همين که ما تو نمايشگاه کتاب دو تا دختر يکي چاق و يکي دراز!!! که با هم انگليسي حرف مي‌زدن رو ديديم و من مطمئن بودم که اونا خورشيد خانوم و پينک‌فلويدشن!!!‌
مي‌شه اين‌طوري فکر کرد که انسان‌ها اطلاعات خيلي خيلي زيادي در مغزشون هست. چه جوري بگم، منظورم اينه که مي‌تونن موقعيت و شرايطي که توش هستن رو هم در تصميم راجع به چيزي که مي‌بينن داخل کنن. مثلا موقع ديدن عکس خب اين‌که بقيه آدم‌هاي عکس کين و کي‌ها ممکنه توي اون باشن رو تشخيص ما اثر مي‌ذاره. يا تو بازي شناختي که طرفين بازي از هم ديگه دارن هم تاثير مي ذاره. مثلا يه‌بار که ما اين بازي رو مي‌کرديم گروه ما دوستاي خيلي خوبي بوديم. و اون گروه نه. ما با اختلاف خيلي خيلي زيادي اونا رو برديم.
يکي از بچه‌هاي دانشکده هست که خيلي گير مي‌ده به حرف زدن آدم‌ها!!! ولي من هميشه بهش مي‌گم اين اتفاقا بزرگ‌ترين قدرت ذهن آدم‌هاست که وقتي يه نفر يه چيز اشتباه رو مي‌گه يا يه چيزي مي‌گه که مي‌شه ازش برداشت‌هاي مختلف کرد، معمولا منظور طرف رو مي‌فهميم.
من خيلي دوست دارم شبکه عصبي اينها بخونم و يکي از دلايلي که تو اين گروه simulation دانشکده رفتم همين بود که يه چيزايي به گوشم بخوره. اتفاقا الان هم بيشتر کارمون در مرحله همون تشخيصه. حتي توي اون زمين ساده که مي‌دوني هرچيزي که مي‌بيني فقط يا توپه يا بازيکن حريف يا بازيکن خودي، و تازه فرمول‌هاي نويزي که براي ديدن اين‌ها وارد مي‌شه رو داري، باز هم تشخيص خيلي پيچيدست.