چند وقت پيش با يک

چند وقت پيش با يک وب لاگ خوان! بحث سر فايده اين وب‌لاگ نويسي شد. حرفي که زده شد اين بود که ما وب‌لاگ نويس ها! خودمون را با بقيه قسمت مي‌کنيم و چيزي براي خودمون باقي نمي‌داريم. همه اتفاقات و احساساتت رو براي بقيه گفتن چه فايده‌اي داره؟
کلي بهش فکر کردم، ولي ديدم نمي‌دونم، آره قبول شايد فايده‌‌اي نداره و اگر هم داره من به خاطر اون فايده‌اش اين کار رو نمي‌کنم. مساله اينه که من دلم مي خواد حرف بزنم، تعريف کنم. اون روز به رفتار دوروبري‌هام دقت کردم، اکثرا دوست دارن اتفاق‌هايي که براشون افتاده رو براي بقيه تعريف کنند، نظر خودشون راجع به وقايع مختلف رو براي هم بگن. خب واقعا اين کار چه فايده‌اي داره؟ نمي‌دونم. شايد يه فرقي وجود داره در حالت معمول اين تعريفا رو براي کسايي مي‌کني که مي‌شناسيشون ولي اين جا تعريف مي‌کني، و نظر مي‌دي براي کسايي که نمي‌دوني کين. آهان يه حرف ديگه اين آقاي معترض!!! هم اين بود که ما اين جا وب لاگ هم ديگه رو مي‌خونيم و فکر مي‌کنيم هم‌ديگه رو مي‌شناسيم و کلا حرف اين بود که اين جور ارتباطات به خاطر اين که اطلاعات ما ناقصه، مثلا صداي هم ديگه رو نمي‌شنويم، قيافه هم‌ديگه رو نمي‌تونيم ببينيم و اصلا ممکنه راجع به خودمون دروغ بگيم ، به اين دلايل بي‌فايدن. من اين حرف رو هم تا حدي قبول ندارم! به اين خاطر که موضوع دروغ گفتن که در هر صورت ممکنه. صدا، قيافه، تيپ و همه اينها هم به همون اندازه که ممکنه اطلاعات دهنده باشند، غلط انداز هم هستند.