Monthly Archives: July 2002

اينم به خاطر اصرارهاي شديد

اينم به خاطر اصرارهاي شديد خوانندگان!!!
نه من سراغ شعر مي‌روم
نه شعر از من ساده سراغي گرفته است
تنها در تو به شادماني مي‌نگرم ري‌را
هرگز تا بدين پايه بيدار نبوده‌ام
از شب که گذشتيم
حرفي بزن سلامنوش ليموي گس
نه من سراغ شعر مي‌روم
نه شعر از من ساده سراغي گرفته است
تنها در تو به حيرت مي نگرم ري‌را
هرگز تا بدين پايه عاشق نبوده‌ام
پس اگر اين سکوت
تکوين خواناترين ترانه من است
تنها مرا زمزمه کن اس ساده، اي صبور!
حالا از همه اين‌ها گذشته، بگو
راستي در آن دور دست گمشده آيا
هنوز کودکي با دو چشم خيس و درشت مرا مي نگرد؟
سيد علي صالحي

اين چند روز همه راجع

اين چند روز همه راجع به شاملو گفتند. و من طبق معمول با تاخير!! خب آخه اصلا واقعا شاملو رو با تاخير شناختم تازه دو سال پيش. « بايد استاد و فرود آمد …. در آستان دري که کوبه ندارد…. » خب فقط همين يکي رو بلدم و جرات باز کردن کتابش رو ندارم