تلويزيون بيچاره ما در حال مرگه و هر وقت هر کانالي رو دلش بخواد نشون ميده. ديشب هم فقط کانال ? رو نشون ميداد ما هم هر چي برنامه داشت نگاه کرديم!! يه برنامه بود گزارشگره رفته بود سر يه تقاطع فرعي به اصلي وايساده بود. از رانندهها ميپرسيد تابلوي رعايت حق تقدم چه شکليه؟ خيلي جالب بود که هيچکس بلد نبود. يکي ميگفت سبزه و گرد. يکي ميگفت گرد قرمزه توش يه خط اريب داره. يکي ميگفت توش يه کارگري داره بيل مي زنه!!!! و بعد وقتي بهشون ميگفت ميگفتن شرمنده!!
حالا راستي تابلوي حق تقدم چه شکليه؟؟!!!!
اينم براي کسايي که نميدونن
بعد يه پليسه اومد و توضيح داد و قانونش رو گفت و اينا و بعد پشت سرش تحقيقا هيچ کدوم از ماشينهاي تو فرعي توقف کامل نميکردن!
قبول دارم که واقعا بيشتر مشکل از رانندهها و ما مردمه که قانون رو رعايت نميکنيم. ولي جالبه که اينا وقتي ميبينن اين همه مردم اصلا حتي نميدونن تابلو چه شکلي هست يه ذره هم عقلشون رو به کار نميندازن. يه علامت سوال هم تو ذهنشون به وجود نميآد. چون تازگي ميرفتم کلاس رانندگي، تازه اونم آموزشگاه که مثلا سيستمش رو بهتر کردن و قراره آسونتر و موثرتر باشه! تو ۳ جلسه ميري کلاس آييننامه. بعضي چيزايي که اونجا ميگن واقعا خوبه ولي خب نصف بيشترش هم چرته! ۲ جلسه هم آموزش فني که براي من يکي که جالب بود. بعد ۱۰ جلسه ميري کلاس شهر. حالا اين که چهجوري بهت درس ميدن بماند. ولي خب با هر بدبختي بالاخره تو ياد ميگيري تو ۱۰ جلسه ديگه. و معلمي که ۱۰ تا دو ساعت ديده رانندگيت رو خب ميفهمه که بلدي رانندگي يا نه. اما خب مگه ميشه تو ايران بدون امتحان و در اوردن پدر طرف بهش مدرک بدن. شبي که امتحان آيين نامه داشتم انقدر اون همه عدد و رقم (فاصله مجاز چراغ جلو از زمين، سن مجاز راننده تراکتور،….) و اون همه تابلو که بايد عين جملهاي رو که پايينش نوشته حفظ ميکردم رو قاطي کرده بودم که به قول دوستم تابلوي عبور ممنوع رو هم ديگه نميشناختم. رفتم سر جلسه همه در حال نوشتن تقلب روي دسته صندلي بودند. خب معلومه نتيجهاش هم …. امتحان عملي هم که انقدر همه اضطراب داشتند که همه رد شدند يکيش خودم! تازه به هرکي يه ذره خوب رانندگي ميکرد ميگفت با ماشين ديگه تمرين کردي؟!