روز يک‌شنبه بايد مي‌رفتم گواهي

روز يک‌شنبه بايد مي‌رفتم گواهي عدم سوء پيشينه مي‌گرفتم!! آخر کار مسخره بود. هلک و هلک پاشدم رفتم ستاد فرماندهي …. ديدم وااااااي يه صف به چه درازي. اونم يه عالم مرداي لات گنده. بايد يه ۱۵۰ تومن مي‌ريختيم به حساب. مامانم مي‌گه حتما کنار خود اون‌جا بانک هست که نبود و مجبور شديم بعد از پيدا کردن اون‌جا دو ساعت بگرديم تا بانک رو پيدا کنيم و براي ريختن ۱۵۰ تا تک تومني دو ساعت تو صف بانک وايسيم. حالا خدا رو شکر که از مزاياي دختر بودن استفاده کرديم و تو اون صف واينساديم. جاي خانم‌ها جدا بود و يکي دو نفر بيشتر اون‌جا نبودند. حالا اون‌جا هم انگشت‌هات رو تمام جوهري مي‌کنن مي‌زنن رو کاغذ که مثلا اثر انگشت. خيلي کارشون واقعا مسخره است تمام آدم‌هاي اين مملکت بايد اين مراحل رو طي کنن تا مبادا جزو درصد کوچيکي که رفتن زندان باشن. اونم واقعا نمي‌دونم چه‌جوري چک مي‌کنن. حتما تو دفترهاي گنده يک متري ليست اسما رو با اون خطهاي خرچنگ قورباغه نوشتن و با اينا چک مي‌کنن.