ديگه مي خوام باز شروع کنم!مي دونم که همون ۴-۵ تا خوانندهام رو هم تو اين مدت که ننوشتهام از دست دادهام!
ولي خب مي خوام باز شروع کنم. امروز آخرين روز کلاس بود و مثلا اومديم بريم به خودمون خوش بگذرونيم گرچه خوش گذشت ولي با اعمال شاقه! رستوران اولي بسته بود، بعدي جا نداشت بعدي بهمون گفتن زيادي شلوغ مي کنين ما هم مثل خانمهاي باکلاس بهمون برخورد اومديم بيرون بعدي به جاي بوف، پوف از آب دراومد بعدي صندلي هاش جا به جا نميشد که ۹ نفر جا بشن ولي ديگه بعدي انقدر خسته بوديم که رو زمين هم حاضر بوديم بشينيم. اتفاقهاي تو راه هم که بهتره تعريف نکنم!
به زودي ليست شريفي هام رو تکميل ميکنم پس اگه شريفي هستين خيلي خوبه که بگين بهم زودتر.
سيستم نظر خواهيام گذاشتم (گذاشتند، واقعا ممنون) ديگه حالا ببنيم چي ميشه!!!