Monthly Archives: January 2003

بازم راجع به تقلب. اعظم

بازم راجع به تقلب.
اعظم گفته که جرم آيا چيزيه که خلاف قانون باشه؟ يا چيزيه که باعث به هم خوردن عدالت مي‌شه. اعظم تو خودت واردتري که. من زياد موافق وارد شدن به ته چيزا نيستم. اين‌جوري مي‌شه بريم تو بحث آزادي و عدالت و حالا عدالت چيه و آزادي چيه و قانون چيه و اينجوري همه چي به هم مي‌خوره. (تناقض آزادي و عدالت رو که يادته؟)
اما اين که کاساندرا گفته، البته من زياد تجربه درس دادن نداشتم. يادمه که يکي از بچه‌ها که معلم تمرين بود و از اين موضوع کپ زدن تمرين‌ها حرصش گرفته بود، راه‌هاي مختلف رو امتحان کرد که سخت بگيره و بچه‌‌ها رو بياره پاي تخته، يه ترم ديگه اين که گفته بود نمره‌ها رو تقسيم مي‌کنم اگه با هم نوشته بودين، يه ترم ديگه آسون گرفته بود و گفته بود که هرکي تمرين رو تحويل داد مهم نيست که غلط يا درست نمره‌اش رو مي‌گيره. که شايد ديگه از رو هم ننويسن ولي بازم کار نکرده بود. مطمئنا اين جور مسائل پيچيده‌تر از اين حرفاست ولي نظر خود من اينه که اول اين که اگه از اول ترم شاگردا بدونن که چه جوري باهاشون برخورد مي‌شه خيلي تاثير داره. من تو مدت کوتاهي که درس مي‌دادم ديدم بعضي وقتا بچه‌ها نمي‌تونن خودشون تشخيص بدن روند حاکم رو. ولي وقتي بهشون مي‌گي خيلي کار مي‌کنه. مثلا خب اون جا پول داده بودن اومده بودن يه چيزي ياد بگيرن ولي مثلا وقتي قرار بود يه چيزي رو گوش کنن و يه سوالايي رو جواب بدن، سعي هم نمي‌کردن، از رو دست بغل دستيشون مي‌نوشتن. من يکي دو بار وقتي مي‌ديدم يه همچين چيزي زياده براشون سخنراني مي‌کردم که بابا اومدين چيز ياد بگيرين، اگه از رو دست بغل دستيتون بنويسين چيزي ياد نمي‌گيرين و تازه خودتون مي‌دونين که نصف نمره دست معلمه و اون بعد از ۲۰ جلسه خيلي راحت مي‌فهمه که هر کسي چيکاره است. اين حرفا هميشه خيلي کار مي‌کرد.
حالا من مي‌گم اگه اول ترم به بچه‌ها بگيم، همه چيزايي که برامون مهمه. اين که آخرش بايد چه توانايي‌ها رو کسب کنن و معلم سعي خودش رو مي‌کنه که تا حد ممکن آسون گير باشه. اين که حداقل نصف نمره از توانايي‌هايي خواهد بود که کافيه بخوان ياد بگيرن تا بتونن به دست بيارن مثلا از تمرين‌هايي از خود درس يا… . و بعد هم اين که تقلب ممنوعه و باهاش برخورد خيلي سخت مي‌شه. خب فکر کنم هر آدم عاقلي راه آسون تر رو ترجيح مي‌ده. اگه فقط آسون گيري کنيم و نگيم، به نظر من اکثرا طبق عادت عمل مي‌کنن و نمي‌تونن نتيجه‌اي که تو مي‌خواستي بگيري رو بگيرن و اگه آسون گيري صرف هم باشه و براي تخلف سخت نگيريم هم که خب باز نمي‌شه انتظار داشت آدم‌ها طمع کار نباشن.
هنوز حرف مونده !

تو اين چند روز دو

تو اين چند روز دو تا فيلم ديدم. اوليش «در ستايش عشق» بود.

اول که مي‌خواستيم بريم تو اون آقاهه که بليط ها رو چک مي‌کرد، گفت الان اگه مي‌خواين برين بليط‌ هاتون رو پس بدين. فيلمش همش ديالوگه و حوصله‌تون سر مي‌ره،ذ اکثر کسايي که مي‌رن تو بعد از ۱۵ دقيقه ميان بيرون!
ما هم گوش نگرديم به حرفش رفتيم تو. ولي من که اصلا نمي فهميدم چي به چي مي‌شد. آدم‌ها که حرف مي‌زدن اکثرا نشونشون نمي‌داد و معلوم نبود کي داره حرف مي‌زده. نمي‌دونم من که چيزي نفهميدم.
اينجا و اينجا مي‌شه يه چيزايي راجع به فيلم بخونين.
دومي هم «کلاه قرمزي و سروناز»‌بود. اينم فيلم خوبي نبود!‌انگار اين ايرج طهماسب اينا ديگه حوصله کار کردن رو فيلماشون رو ندارن. خيلي فيلم حوصله سربري بود. تو فيلم قبلي کلاه قرمزي پر بود از آهنگ‌هاي نسبتا خوب ولي اين يکي همش هي همه چي خوب مي‌شد دوباره خراب مي‌شد. البته يه تيکه‌ّاي بامزه داشت مخصوصا آخرش باحال بود.

ديروز يکي از دوستام دعوتم

ديروز يکي از دوستام دعوتم کرده بود تئاتر. واي از اين تئاترهاي هنري بود که … . من که يک ذره هم از قصه‌اش نفهميدم. حرف از عيسي بود که به صليب کشيده شد بعد آخرش رسيد به امام حسين!!‌تازه دوستم هم توش بازي مي‌کرد ولي من اصلا نفهميدم کدوم بود!!!
امروز رفتم شهر کتاب نياوران. Winter’s Tale رو خريدم. «دو برج» يعني قسمت دوم «ارباب حلقه‌ها» اومده بود ولي من پول نداشتم و ترجيح دادم «وقتي يتيم بوديم» رو بخرم. چون هرچي تو انقلاب گشته بودم پيداش نکرده بودم. حالا زود بايد برم «دو برج» رو هم بخرم تا تموم نشده.

خب ادامه بحث تقلب.

خب ادامه بحث تقلب. به نظر من تقلب کردن مستقل از انگيزه‌اش جرمه. اين که مي‌گن نمره رو که از کسي بر نمي‌دارن بذارن رو نمره يکي ديگه، فکر کنم اونايي که خودشون تقلب مي‌کنن مي‌دونن که اين جوري نيست. همه ديدن که هميشه وقتي استاد درس فهميده که بچه‌ها تقلب مي‌کنن بهترين کاري که از دستش براومده اينه که امتحان رو هي سخت تر و سخت تر کرده. و اين که خب درسا سخته يا ما دوست نداريم مخصوصا تو کشور ما که هميشه برقراره. اين درسته که بگيم فلان کارمند، شغلي رو که مناسبشه نداره، پولي که بهش مي‌دن مناسب زندگيش نيست پس حق داره رشوه بگيره؟ و هيچ کس به نظر من نمي‌تونه بگه که موقعيت شغلي و تحصيلي بعدي آدم‌ها که تو همه جاي دنيا به نمره‌شون بستگي داره واقعا ارزشش چه‌قدره که بخوايم بگيم تقلب با دزدي فرق مي‌کنه چون نمره با پول فرق مي‌کنه.
ولي حالا مساله برخورد با جرمه. يه دفعه با يکي از استاداي دانشکده مون حرف ترافيک و رانندگي تو ايران بود، و اين که چه‌قدر تو خارج از ايران سخت مي‌گيرن به تخلف‌هاي رانندگي. ولي مساله‌اي که هست اينه که اون‌جا انقدر مجرم کمه که مي‌شه باهاش برخورد سخت کرد. در مورد مثلا تقلب هم همين طوره. بايد اول يه جوري به قولا ريشه يابي کرد که چرا انقدر تقلب مي‌شه تو دانشگاه‌ها. سر امتحانش حالا شايد بعضي‌ها بترسن ولي تمرين‌ها رو فکر کنم ۸۰-۹۰ درصد بچه‌ها کپي مي‌کنن.
ولي جالبه که فکر کنم تو اين جلسه‌هاي استادا تنها حرفي که زده نشه اين چيزاست. من خيلي وقتا صورت جلسه شوراي دانشکده‌مون رو ديدم. همش راجع به رفتن فلاني به خارج يا خونه خريدن فلانيه. وقتي تونستيم تعداد کسايي رو که يک جرمي رو مرتکب مي‌شن کم کنيم اون موقع است که عاقلانه‌ است براشون جرم سنگين بذاريم.