ديگر نه در کوچه مي‌مانم

ديگر نه در کوچه مي‌مانم و نه به خانه بر مي‌گردم،
پاک خسته‌ام از حرف گريه، از خواب آدمي،
ديگر هيچ علاقه‌اي به التفات آينه ندارم
حتي به فهم سکوت، به صحبت سنگ،
به بود، به نبود، به هرچه همين حدود،
فقط مي‌خواهم کمي بخوابم.
سيد علي صالحي