ديروز يکي از دوستام دعوتم

ديروز يکي از دوستام دعوتم کرده بود تئاتر. واي از اين تئاترهاي هنري بود که … . من که يک ذره هم از قصه‌اش نفهميدم. حرف از عيسي بود که به صليب کشيده شد بعد آخرش رسيد به امام حسين!!‌تازه دوستم هم توش بازي مي‌کرد ولي من اصلا نفهميدم کدوم بود!!!
امروز رفتم شهر کتاب نياوران. Winter’s Tale رو خريدم. «دو برج» يعني قسمت دوم «ارباب حلقه‌ها» اومده بود ولي من پول نداشتم و ترجيح دادم «وقتي يتيم بوديم» رو بخرم. چون هرچي تو انقلاب گشته بودم پيداش نکرده بودم. حالا زود بايد برم «دو برج» رو هم بخرم تا تموم نشده.