Monthly Archives: February 2003

توي کتاب Headway يک listening

توي کتاب Headway يک listening هست که با يه معلم زبان مصاحبه مي‌کنه که رفته بوده چند سال ژاپن درس مي‌داده. اون مي‌گه که تحصيلت توي ژاپن خيلي جديه. ۶ روز در هفته مي‌رن مدرسه و ساعت‌هاي زياد. بعد مي‌پرسه ازش که چرا انقدر تحصيلات در ژاپن مهمه. اون مي‌گه که به خاطر شغل. مي‌گه که در ژاپن مثل انگليس نيست که هر کسي چندين شغل عوض مي‌کنه در طول عمرش تا اون چيزي که خوبه رو پيدا کنه. اونجا شغلي که انتخاب مي‌کني معمولا شغليه که تا آخر عمرت خواهي داشت. بنابراين يه دانش آموز بايد وقتي از مدرسه مياد بيرون تمام توانايي‌هايي رو که بايد داشته باشه وگرنه از بقيه عقب مي‌مونه. يکي از دوستام که امريکاست تعريف مي‌کرد که تو امريکا هر چه قدر هم که کسي جوونيش رو تلف کرده باشه (حالا به اين معني که مثلا درس نخونده باشه يا توانايي به خصوصي کسب نکرده باشه) بازم وقت داره که آدم خيلي موفقي باشه.
تو ايران اما وضعيت يه جورايي مثل ژاپنه از اين نظر که شغلي که انتخاب مي‌کني ديگه تا آخر عمرته. اما به نظرم اين با خصوصيت ايراني‌ها سازگار نيست يا شايد هم …
به هر حال تو بايد تو مدرسه حسابي درس خونده باشي وگرنه تو کنکور حق انتخاب نخواهي داشت و بعد ديگه بعد از دانشگاه حتما بايد يه کار درست حسابي داشته باشي. به غير از حرف مردم و اينا که اگه بذاريمش کنار واقعا هرچي بگذره کلي امکانات رو ازت مي‌گيرن. فقط يه ليسانس مي توني بگيري. سنت از يه حد که بالتر بره دانشگاه نمي‌توني بري.ديگه استخدامت نمي‌کنن. و اينا در حاليه که تو دبيرستان‌ها اصلا هيچ تصوري از رشته‌هاي دانشگاه و کارايي که مي‌شه کرد به بچه‌ها نمي‌دن و از همه مهم‌تر توانايي تصمصم گيري رو ياد نمي‌دن. يه نفر تا آخر دبيرستانش راجع به تغذيه‌اي که بايد ببره با خودش مدرسه هم مامان باباش براش تصميم مي‌گيرن ولي درست مدرسه که تموم شد بايد براي تا آخر عمرش تصميم بگيره.