امروز به من گفته بودن که از اين به بعد به جاي دبير قبلي کميته فارغالتحصيلان برم جلسههاي انجمن فارعالتحصيلان دانشگاه. تجربه خوبي بود. احساس بزرگي کردم. فکر کنم جوونترين عضو قبل از من نماينده دانشکده فيزيک بود که دکتر بود و استاد دانشکده فيزيک!
خب اين انجمن هم فعاليتش رو تازه شروع کرده بود و حرفا همش حرفاي بنيادي و سياست گذاري و اينا بود. ولي حرفاي جالبي هم زده شد. مثلا يکي ميگفت که ما تو بررسي که کرديم ديديم فارغالتحصيلاي دانشگاه به سه دسته تقسيم ميشن. يکي قبل از انقلاب، يکي بعد از انقلاب تا سال ۶۷-۶۸، يکي هم از اون موقع تا حالا. و جالب اينه که دسته دوم به شدت از دانشگاه بدشون مياد! اکثرا اين موضوع رو تاييد کردن و يکي ميگفت احتمالا به اين خاطر که اون سالها سالهاي گزينشهاي سخت بوده و دانشجوها ترجيح ميدادن با هم ارتباطي نداشته باشن و خب حالا هم ندارن و دل خوشي هم از دانشگاه ندارن.