بعد از اون يک قبرستان بود به اسم Granary Burying Ground. اينجا سه نفر از کسايي که اعلاميه استقلال امريکا رو امضا کردند، خاک شدند، همين طور خانواده Franklin و قربانيان قتل عام Boston هم بودند.
يه چيز جالب اين بود که رو اکثر سنگ قبرها عکس جمجمه و استخون بود. ما کلي تعجب کرديم که آخه چرا علامت دزدهاي دريايي رو کشيدند، ولي بعد ديدم که ظاهرا اين رو به اين دليل ميکشيدند که يادآوري کنند که زندگي انسانها به عنوان موجودات فاني خيلي کوتاهه!
بعد از اون يه چند تا کليسا و يه قبرستون ديگه بود که ما با دقت نگاه نکرديم. بعد رسيديم به Old City Hall. بيرونش توي پياده رو يه سنگي بود که يادبود اولين مدرسه عمومي امريکا بوده که توش لاتين درس ميدادن.
توي محوطهاش دم در يه مجسمه خر بود! اين همون خريه!که الان نشونه حزب دموکراته . داستانش هم اين بوده که به عنوان شعار انتخاباتيش ميگه که «مردم بايد حکومت کنند» (People Should Rule) و بقيه که اين حرف به نظرشون احمقانه بوده بهش ميگن که اين خره! ولي اون از همين خر در تبليغاتش استفاده ميکنه و از اونجا اين ميشه نشونه حزب دموکرات. فيل هم بعدها در کاريکاتورها به عنوان مقابل خر مطرح ميشه.
ديگه اونجا مجسمه Franklin هم بود. اين اولين مجسمه پرتره بوده که در آمريکا بنا ميشه.
بعد از اون ديگه واقعا سردمون شده بود. رفتيم توي Star Bucks تا يه چيزي بخوريم. مشغول خوردن بوديم که بچهها زنگ زدن و گفتن که ميخوان برن ناهار (البته ديگه ساعت ۶ بود، پس ميشه گفت شام) رفتيم همون نزديکي يه رستوران ايراني به اسم ميراژ. و بعد از مدتها يه چلوکباب خورديم!
بعد هم ديگه وسايل رو برداشتيم و به طرف New Haven حرکت کرديم. خيلي سفر خوبي بود و کلي خوش گذشت!
اوه! رويا الان احتمالا تاريخ اونا رو بهتر از خودشون ميدوني;)
boston shahre kheyli ghashangiye , heyf ke mardomesh badan!
booston-o bi khial sho ie kam az AliReza begoo bebinim chi kar mikon-e heif nist az AliReza chizi neminvisi :D