Monthly Archives: December 2003

کامنت‌ها

الان اومدم دانشگاه، مي‌خواستم درس بخونم ولي حوصله‌ام نيومد.
يادم افتاد که چند وقته مي‌خوام راجع به کامنت‌هايي که برام گذاشتن، حرف بزنم.
اول از همه مرسي از همه کسايي که تبريک گفتن.
۱- قول مي‌دم که از اين به بعد زود زود update کنم.
۲- راجع به آمريکا هم چشم، حتما مي‌نويسم. يعني خيلي چيزا هست که به نظرم مياد بنويسم ولي هي مي‌خوام برم يه چند تا عکس بگيرم هي نمي‌شه.
۳- کاوه هم که گفتي از عليرضا بنويسم. چي بنويسم آخه؟ هي بايد هر روز بنويسم، داره درس مي‌خونه، درس مي‌خونه، درس مي‌خونه!!!!

special registration

خب به سلامتي اين special registratin (*) هم برداشته شد. البته ما که به خاطرش توفيق اجباري نصيبمون شد و رفتيم Hartford رو ديديم. البته هنوز وقت ورود و خروج همون قضايا هست ولي ديگه لازم نيست که هر سال يه روزت رو بذاري واسه اين کار.
(*) يعني اين‌که اگر اهل کشورهاي حامي تروريسم بودي! علاوه بر انگشت نگاري موقع ورود و خروج، بعد از ۳۰ روز از ورودت به آمريکا هرسال بايد بري انگشت نگاري و مدارکي بياري که نشون بدي تا حالا مشغول همون کاري بودي که بايد! مثلا درس خوندن!

scroll bar

خب در سلسله اقدامات رسيدگي به وب‌لاگ، به جاي اين که بنويسم! نشستم فعلا اين scroll bar رو که سمت چپ بود، اوردم سمت راست.

بوستون (ادامه2 )

بعد از اون يک قبرستان بود به اسم Granary Burying Ground. اينجا سه نفر از کسايي که اعلاميه استقلال امريکا رو امضا کردند، خاک شدند، همين طور خانواده Franklin و قربانيان قتل عام Boston هم بودند.

يه چيز جالب اين بود که رو اکثر سنگ قبرها عکس جمجمه و استخون بود. ما کلي تعجب کرديم که آخه چرا علامت دزدهاي دريايي رو کشيدند، ولي بعد ديدم که ظاهرا اين رو به اين دليل مي‌کشيدند که يادآوري کنند که زندگي انسان‌ها به عنوان موجودات فاني خيلي کوتاهه!
بعد از اون يه چند تا کليسا و يه قبرستون ديگه بود که ما با دقت نگاه نکرديم. بعد رسيديم به Old City Hall. بيرونش توي پياده رو يه سنگي بود که يادبود اولين مدرسه عمومي امريکا بوده که توش لاتين درس مي‌دادن.

توي محوطه‌اش دم در يه مجسمه خر بود! اين همون خريه!‌که الان نشونه حزب دموکراته . داستانش هم اين بوده که به عنوان شعار انتخاباتيش مي‌گه که «مردم بايد حکومت کنند» (People Should Rule) و بقيه که اين حرف به نظرشون احمقانه بوده بهش مي‌گن که اين خره! ولي اون از همين خر در تبليغاتش استفاده مي‌کنه و از اونجا اين مي‌شه نشونه حزب دموکرات. فيل هم بعدها در کاريکاتورها به عنوان مقابل خر مطرح مي‌شه.

ديگه اونجا مجسمه Franklin هم بود. اين اولين مجسمه پرتره بوده که در آمريکا بنا مي‌شه.
بعد از اون ديگه واقعا سردمون شده بود. رفتيم توي Star Bucks تا يه چيزي بخوريم. مشغول خوردن بوديم که بچه‌ها زنگ زدن و گفتن که مي‌خوان برن ناهار (البته ديگه ساعت ۶ بود، پس مي‌شه گفت شام) رفتيم همون نزديکي يه رستوران ايراني به اسم ميراژ. و بعد از مدت‌ها يه چلوکباب خورديم!

بعد هم ديگه وسايل رو برداشتيم و به طرف New Haven حرکت کرديم. خيلي سفر خوبي بود و کلي خوش گذشت!

بوستون ﴿ادامه﴾

بعد از يه صبحانه مفصل ﴿مخصوصا از اون پنيرهای فتا كه من يه عالم وقت بود نخورده بودم﴾، آدرس گرفتيم كه بريم بگرديم ولی شانس ما يك بارونی گرفت كه نگو. صبر كرديم تا بارون بند اومد رفتيم بيرون. با مترو رفتيم تا ايستگاه Park Street . از اون جا يك خط قرمزی روی زمين كشيده شده بود كه اسمش بود Freedom Trail.

اگه اين خط رو دنبال می‌ كردی مكان‌های تاريخی Boston رو می‌تونستی ببينی. ما هم رو اين خط شروع كرديم. فكر نكنين به اين سادگی بود. يك بادی می‌اومد كه سرديش به كنار‌ اصلا نمی‌ذاشت حركت كنی ولی خلاصه ما اصرار داشتيم كه حتما جلو بريم. اولين مكان يه پارك بود كه ظاهرا قديمی‌ترين پارك عمومی آمريكاست. ارتش انگليس هم وقتی Boston رو اشغال كرده بوده اونجا اردو زده بوده.  يك حوض قشنگ وسطش داشت. و توش هم پر سنجاب بود. البته كلا اين دور و برا پر سنجابه. اما سنجابای شهر ما هم خيلی لاغرن، هم خيلی ترسو! از صد كيلومتری آدم فرار می‌كنند. اما سنجابای اونجا می‌اومدن حسابی نزديك. يكيشون كه اومد نزديك من دستم رو دراز كردم، خيال كرد می‌خوام بهش چيزی بدم و حسابی اومد نزديك.

بعد از اونجا هم مجلس ايالتی ﴿State House﴾ بود. كه خيلی به نظرم خاص نبود!!
بعد از اون يك يادبود از هنگ ۵۴امه. اين‌ها در واقع اولين هنگ از سياها بوده كه با دستور Lincoln تشكيل می‌شه. البته رييسشون يه سفيد بوده به اسم Robert Gould Shaw.