Monthly Archives: February 2004

Maryam -2002



Maryam (2002)
  official site

Starring: Mariam Parris, David Ackert, Shaun Toub, Shohreh Aghdashloo, Maziyar Jobrani
Directed by: Ramin Serry

مريم داستان يه خانواده ايرانيه در امريکا تو سال‌هاي اول انقلاب. پسر عموي مريم براي درس خوندن مياد امريکا. علي، پسرعموش که خيلي انقلابيه، يه مشکلاتي هم با باباي مريم داره و اونو مسوول کشته شدن باباش به دست ساواک مي‌دونه. همون موقع شاه تو نيويورکه و بعدش مساله گروگانگيري مي‌شه. و فيلم يه جور پيچيدگي موقعيت يه دختر ايراني-امريکايي تو برخورد با آدم‌هايي که تروريست مي‌دونش و پسر عموي انقلابيش رو نشون مي‌ده.

ظاهرا کارگردان فيلم يعني رامين سري، فيلم رو دقيقا از رو تجربه خودش برداشته. خودش که پدر و مادرش هردو دکتر بودن براي ادامه تحصيل ميان امريکا. و توي همون ماجراي گروگانگيري از طرف همکلاسي‌هاش کلي اذيت مي‌شده.
مادر مريم، شهره آغداشلو و پسر عموش David Ackert نوه روح‌الله خالقيه.

Continue reading

The Quiet American – 2002



The Quiet American (2002)
  

Starring: Michael Caine, Brendan Fraser, Rade Serbedzija, Do Hai Yen, Do Thi Hai Yen
Directed by: Phillip Noyce

اين فيلم بر اساس کتاب The Quiet American نوشته Graham Greene که خودش مامور اطلاعاتي بوده درست شده. داستان يه روزنامه‌نگار انگليسي که تو ويتنام کار مي‌کنه و عاشق يه دختر ويتناميه. اما يهو همه چي عوض مي‌شه، به مرد امريکايي هم اونجا مياد که اون هم عاشق دختره مي‌شه و از طرفي از روزنامه‌اش مي‌خوان که برگرده چون تا حالا خوب کار نکرده. توي اين موقعيت که از طرفي سعي داره دختره رو نگه داره و از طرفي گزارش‌هاي بهتري تهيه کنه، مي‌فهمه که آمريکايي‌ها چه‌طور در ويتنام دخالت مي‌کنند طبق معمول با هدف آوردن دموکراسي ولي در واقع با کشتن آدم‌هاي بيگناه.
از اين فيلم هم خوشم اومد، خيلي خوب بازي مي‌کنه، يه آدم خسته. ظاهرا توي کتاب نقش منفي آمريکايي‌ها خيلي غليظ بوده و کاملا منفي بودن، ولي توي فيلم تا مدت زيادي هيچ احساس منفي‌اي وجود نداره. و اين به نظرم بيشتر واقعيش مي‌کنه.

Continue reading

تمرين‌ها و آخرين فيلم

خب امروز خودم رو کشتم تا بالاخره يکي از چيزايي که مي‌خواستم به وب‌لاگم اضافه کنم رو درست کنم.
مي‌خواستم توي صفحه اصلي وب‌لاگم نشون بده که آخرين فيلمي که راجع بهش نوشته‌ام چي بوده. به همين خاطر بايد مي‌فهميدم SSI چيه و تازه بعدش يه cgi مي‌نوشتم تا اين کار رو بکنه. خلاصه که الان همون‌طوري که مي‌بينيد، آخرين مطلب رو با عکسش نشون مي‌ده.
به نظرتون خوب شده؟
يه چيزي که اين‌جا تازه بعد ۸ سال درس خوندن فهميدم اينه که هميشه بايد قبل از آخرين جلسه‌اي که مهلت تحويل دادن تمرين‌هاست، سعي کني اون‌ها رو حل کني. در اون صورت وقت داري اگه به مشکلي برخوردي بپرسي. و اگه مثل اين‌جا تعداد زيادي از بقيه دانشجوها اين کار رو کردن، و وقتي اونا يه چيزي مي‌پرسن از باغ پرت نيستي.
در راستاي همين موضوع ديروز بايد همه تمرينام رو حل مي‌کردم که خوشبختانه خيلي آسون بودند.
خلاصه اينکه تو تعطيلات دو تا فيلم ديدم، يکي Amelie و يکي ديگه هم The Quiet American. که هنوز وقت نکردم دومي رو بنويسم.

آخر هفته و valentine

خب يه آخر هفته ديگه هم گذشت. البته امروز President’s day بوده مثلا و قرار بوده تعطيل باشه، اما ما که تعطيل نبوديم! نمي‌دونم همه دانشگاها اينطورين يا فقط اينجا اين‌طوريه، ولي اينجا که يه روز هم تعطيلي مفت و مجاني نمي‌دن!! يعني اگه يه روز هم قرار باشه که تعطيل باشه، مثلا روز Martin Luther King، کلاسهايي که اون روز تشکيل نشدن، يکي از روزهاي قبلش يا بعدش که خود دانشگاه مشخص مي‌کنه تشکيل مي‌شن.
شنبه هم که valentine بود. اينجا همه چيز در راستاي اينه که آدما بيشتر خريد کنند!! درست از بعد از کريسمس، تمام مغازه‌ها چيزاشون رو به مناسبت valentine تغيير دادن. مارک‌هاي مختلف شکلات، شکلات‌هاي مخصوص زدن که مثلا قرمزن يا شکل قلبن!
البته خب از طرفي اين باعث مي‌شه که يه شادي‌اي حاکم باشه البته براي اونيي که کسي رو دارن!! ولي خب غير منتظره بودنش رو از بين مي‌بره. ديگه اون‌طور نيست که آدم‌ها منتظر باشن ببينن طرف يادش هست يا نه، و فقط منتظرن ببينن چي براشون مي‌خره!

Amelie – 2001



Amelie (2001)

  

Starring: Audrey Tautou, Mathieu Kassovitz, Rufus, Lorella Cravotta, Claire Maurier
Directed by: Jean-Pierre Jeunet

فيلم راجع به Amelie يه دختريه که مامانش زود مي‌ميره و باباش هم که يه دکتره اصلا باهاش ارتباط برقرار نمي‌کنه و به همين خاطر اون خيلي تنها بزرگ مي‌شه. چون با هيچ‌کس نمي‌تونسته خوب ارتباط برقرار کنه خيلي خيال‌پرداز مي‌شه. اما يه اتفاق باعث مي‌شه که متوجه بشه کمک کردن به ديگران و شاد کردن زندگي اونا خيلي شادي‌اوره. به همين خاطر از اون به بعد شروع مي‌کنه و زندگي آدم‌هاي دور و برش رو شاد مي‌کنه ولي بعد مي‌فهمه که بايد به فکر شاد کردن زندگي خودش هم باشه.

خيلي خيلي فيلم جالبي بود. يکي از اون فيلم‌هايي که به من انرژي مي‌دن. پر رنگ و حرکت. پر جزئيات قشنگ.
يه چيز جالب هم راجع به کارگردان فيلم بود. باهاش مصاحبه مي‌کرد، مي‌گفت من از اين کارگردان‌هايي که ۵ ساعت فيلم مي‌گيرن، دو ساعت از توش در ميارن! مي‌گفت ديگه وقتي اومدي سر صحنه موقع فکر کردن نيست. خودش تمام صحنه‌ها رو يکي يکي کشيده بود و همه چي از قبل معلوم، طول سکانس، وضعيت بازيگرا و جتي زاويه دوربين.
اينم يه عکس از نقاشي‌هايي که براي يه صحنه کشيده بوده: