بعد از پيشنهاد کتابدار براي اينکه تو فارسي هم چيزي شبيه پروژه گوتنبرگ داشته باشيم، سعي کرديم همچين ايدهاي رو پياده کنيم. يعني جايي داشته باشيم که هرکسي کتابي رو داره اون رو تايپ کنه و گذاشته بشه روي اينترنت، تا همه بتونن ازش استفاده کنن.
قرار بود اينجا يه همچين چيزي باشه. البته نميدونم آيا الان ميشه گفت داره اين هدف برآورده ميشه يا نه. چون به نظرم در صورتي ميشه گفت که موفق بوده که تعداد زيادي مخاطب داشته باشه، هم کساني که کتابها رو بر ميدارن، و مهمتر از اون کساني که متنهايي رو تايپ کنند.
توي اين کتابخانه بانيتک الان مشکلاتي وجود داره، مثل اينکه به نظر خودم هم متن کتابها به صورت txt همچين بيريخته.
اما بعضي وقتها فکر ميکنم آيا اصلا همچين چيزي تو ايران ممکنه؟ مگه کلا چند نفر کتابخون هستند که چند نفر از اونا از اينترنت هم استفاده کنن که چند نفر از اونا وقت داشته باشن و بخوان يه کتابي رو بشينن تايپ کنند؟
و يه مساله ديگه اينکه ظاهرا فقط کتابهايي رو ميشه گذاشت که حداقل ۳۰ سال از انتشارشون گذشته باشه. و کتابهايي که ۳۰ سال پيش چاپ شدن واقعا چندتا هستند که اون قدر جذاب باشن که کسي بخواد اونا رو بخونه که …..
دوست دارم نظر بقيه رو بدونم. اينکه به نظرتون همچين چيزي چقدر خوبه و ممکنه موفق بشه؟
Monthly Archives: February 2004
مدل ايراني
اينجا تعداد زيادي برنامه داره، که يه عده ملت رو ميذارن سر کار و بعد اين جريان سر کاري رو نشون ميدن. فکر کنم به اينا بگن reality show. حالا يه موقع راجع به چند تاش مينويسم.
يکي از اين برنامهها، America’s Next Top Modelه. تو اين ۱۰ تا دختر رو انتخاب کرده بودن، تا از اينا يه نفر به عنوان مدل انتخاب بشه. براي غير مطلعين هم بگم که مدل در واقع کسيه که خوشگل و خوشاندامه، لباس ميپوشه و توي fashion ها لباسها رو نشون ميده، و خب قاعدتا براي مجلهها، تبليغها، و حتي بعضي از مراسم هم کاربرد داره!!! مثلا مجري همين برنامهاي که ميگم،که خودش يه مدله، جزو کسايي بود که تو Golden Glob جايزهها رو اعلام ميکرد.
به اين خاطر که اينا بايد جاهاي مختلفي برن بايد خصوصيات مختلفي داشته باشن و فقط خوشگلي مهم نيست!!! مثلا طرز راه رفتن، مثلا شجاع بودن، قوي بودن،..
حالا اينا رو گفتم که بگم، اين دفعه يکي از شرکت کنندهها هم يه دختر ايرانيه، به اسم سارا. که پدرش ايرانيه و مامانش فکر کنم امريکايي. به باباش اصلا نگفته که کجا ميره، چون اصلا موافقت نميکرده. ولي جالبه که خيلي خودش رو ايراني ميدونه. تو اين قسمتش، ازش پرسيد که چرا اومدي اينجا، گفت ميخوام نماينده يه زن Middle east باشم!!! و به ايراني بودنم افتخار ميکنم ولي تو فرهنگ من مدل بودن خيلي بد حساب ميشه!
First Friday at Five
خب اول از همه اين که من تا حالا همش شک داشتم که جواب کامنتها رو کجا بدم. اما از اين به بعد سعي ميکنم تا جايي که ميشه تو خود نظر خواهيها جواب ميدم.
اينجا يه مراسمي که هر ماه هست، مراسم اولين جمعه (First Friday) است. First Friday هر ماه توي محل تجمع دانشجوهاي تحصيلات تکميلي (McDougal Graduate Center) برگزار ميشه. کلش در واقع يعني خوردن! يه مقدار نوشيدني و خوردني ميذارن و همه جمع ميشن و ميخورن و با هم حرف ميزنند. براي خيليها اينجا جاي خوبيه که بتونن دوست دختر، دوست پسر پيدا کنن!! و براي ما از پل گذشتهها!!هم که خب البته خوردني مجانياش خوبه! اما خارج از شوخيش براي من جالبيش تنوع خوردنيهاست. اکثر موقعها که بالاخره يه مراسمي هست و خوردنيها به تناسب اون هستند. بقيه وقتها هم غذاها مال يه منطقه خاصه. مثلا تو اکتبر، Oktoberfest بود. که در واقع مراسم شروع پاييزه در Bavaria در آلمان. و مخصوص خوردن آبجو. و بنابراين نوشيدني اصلي آبجو بود و خوردنيها هم آلماني.
دسامبر هم که هم خوردنيهاي کريسمس و Eggnog. البته چون نزديک Hanukkah (يه عيد مهم يهوديها) هم بود روي يه ميز هم يه menorah ۰ از اون شمعدونهاي معروفشون) گذاشته بودند.
ژانويه هم غذاهاي tropical بود (نميدونم دقيقا چي ميشه) . به همه از اين گردنبندهاي رنگي که بازم نميدونم اسمشون چيه ميدادن. بالاخره پيدا کردم اسمشون هست lei.
براي فوريه هم که خب چون نزديک valentine ه، يه عالم شکلات بود. يه ظرف ميوه از موز و توتفرنگي و برگههاي آلو گذاشته بودند که ميزدني توي شکلات و ميخوردي. خيلي خوشمزه بود. نوشيدني هم hot chocolate بود. الان نگاه کردم که اسم اون دفعه بوده Fondue Night. که اين هم يه پنيري بود که سيبزميني رو ميزدن توش ميخوردن.
The Son’s Room – 2001
The Son’s Room (2001), official site(Italian)
Starring: Laura Morante, Nanni Moretti, Guiseppe Sanfelice, Claudi Della Seta, Stefano Accorsi |
اين فيلم داستان يه روانشناسه. که ما اول صحنههايي از ارتباطش با مريضهاش و همينطور خانوادهاش، يعني زنش و دختر و پسرش ميبينيم. يه روز تعطيل درست بعد از اين که به پسرش پيشنهاد ميده که با هم برن بدوند، يکي از مريضاش زنگ ميزنه که بره ببينتش. اون هم ميره و پسرش هم ميره با دوستاش غواصي و تو يه حادثه ميميره. بقيه داستان شرح برخورد افراد خانواده با اين موضوع و مخصوصا اين دکتره و ارتباطش با مريضهاشه.
خوشم اومد از اين فيلم هم. البته اين که ايتاليايي بود، و بايد زيرنويس مي خوندي يه مقدار بد بود.
Spirited Away – 2002
Spirited Away (2002), official site
Starring: Daveigh Chase, Michael Chiklis, Susan Egan, Lauren Holly, Jason Marsden |
اين کارتون داستان يه دختره به اسم Chihiro، که با خانوادهاش دارن به يه شهر ديگه ميرن. سر راه يه تونل عجيب ميبينند و از سر کنجکاوي ميرن ببينند اون طرفش چه خبره. وقتي ميرن اونور ميبينند که يه شهر بدون ساکنه. دختره تمام مدت ميترسه و اصرار داره که برگردند. ولي پدر مادره ميشينند و تو يه رستوراني شروع ميکنند به خوردن. و بعد از مدتي تبديل ميشن به خوک. همون موقع شب ميشه و روحها سر و کلهشون پيدا ميشه. معلوم ميشه که اون جا شهر روحهاست. Chihiro از طرفي ميترسه و از طرفي ميخواد پدر مادرش رو نجات بده.
کارتون جالبي بود. هر لحظهاش ياد بازيهاي کامپيوتري ميافتادم. هر بار يه مساله حل ميشد و ميرفتي به مرحله بعد. پر جزئيات قشنگ. داستان به وضوح در بدي طمع به مال دنيا و تحسين مهربونيه. به خاطر همين داستان ساده تقريبا موضوعي اتفاق نميافته که بترسي که واي بعدش چي ميشه.