Monthly Archives: April 2004

Saving Private Ryan – 1998



Saving Private Ryan – 1998
    official site

Starring: Tom Hanks, Tom Sizemore, Jeremy Davies, Edward Burns, Giovanni Ribisi
Directed by: Steven Spielberg

فيلم از اول با صحنه‌هاي جنگ شروع مي‌شه، Tom Hanks فرمانده يه گردانه که مي‌خوان جلوي حمله آلماني‌ها به ساحل فرانسه رو بگيرند، اما تعداد زياديشون کشته مي‌شن. بعد از اون بهش ماموريت مي‌دن که با ۶ نفر ديگه برن و شخصي به اسم James Ryan رو که سه تا برادر ديگه‌اش تو جنگ کشته شدن رو نجات بدن و به خونه‌اش برگردونن.
مثل اکثر فيلم‌هاي جنگي آمريکايي، خوب ساخته شده، و توش علاوه بر کشتن و کشته شدن، دوستي‌ها و ياد‌اوري و از همه مهم‌تر تناقض‌هاييه که آدم‌ها توي جنگ باهاش روبرو مي‌شن. که خب اينجا سوال اصلي اينه که چرا بايد ۶ نفر جونشون رو به خطر بندازن براي نجات يک نفر.
جالب برام دايره‌المعارفي بود که براي اين فيلم ساختن که راجع به تک تک موارد فيلم توضيح داده.

Continue reading

عید Pesah

خب از اون جايی در تقويمم تعطيلات يهودی‌ها هم نوشته شده، و از اونجايی که يه کلاسم تعطيل شد و يه سری تمرين يه درس ديگه هم دو روز عقب افتاد به خاطر passover، می‌خوام امروز راجع به اين روز ( روزها) بنويسم!
خب داستان از زمان موسی شروع می‌شه. وقتی پيش فرعون می‌ره و بهش می‌گه مردمش رو (همون بنی‌اسرائيل) رو که برده بودند آزاد کنه، فرعون قبول نمی‌کنه و موسی هم وعده ۱۰ عذاب رو بهش می‌ده، (خون در آب رود نيل، حمله قورباغه‌ها، حمله شپش‌ها، حمله مگس‌ها (flies)، مرض واگير بين گاو‌ها، کهیر، طوفان تگرگ، حمله ملخ‌ها، سه روز تاريکي و مرگ). آخرين عذاب اين بوده که مرگ از روی شهر رد می‌شه و اولين فرزندها، چه از انسان چه از حيوان از مصری‌ها رو مي‌کشه. بنی‌اسرائيل با علامت زدن در خونه‌هاشون با خون گوسفند، به مرگ نشون می‌دن که مصری نيستند تا کشته نشوند. بنابراين مرگ از سر بنی‌اسرائيل عبور مي‌کنه که بهش می‌گن Pesah يعنی همون pass over. بعد از اين اتفاقه که بنی‌اسرائيل از مصر فرار می‌کنند. چون خیلی عجله داشتن برای بردن بارهاشون وقت نمی کنند که نون بپزند برای همین همون خمیر رو با خودشون می‌برند و با نور خورشید نون‌های خشکی درست می‌کنند به اسم matzoh. که خب بعدش هم که همه شنیدند که دریا باز می‌شه و فرار می‌کنند. Passover کلا ۸ روزه. قبل از رسیدنش تمام خونه رو تمیز می‌کنند. تو این دوره غذای مخمردار نمی‌خورند و نونی شبیه همون matzoh می‌پزند و غذاهای خاصی به اسم Sedar می‌خورند که نشونه‌هایی از دوران بردگی و فرار داره.
اِ راستی اینو هم بگم که یک‌شنبه به جای سریال مورد علاقه من ده فرمان رو نشون داد، دیگه خودتون تصور کنید فیلم سه ساعته با اون همه تبلیغ چقدر طول کشید.

Ecstasy

abc تو سری گزارش‌های پنج‌شنبه‌هاش يه گزارش داشت در مورد قرص شادی‌آور Ecstasy. فکر کنم ديگه تا حالا همه اسمش رو شنيده باشن. اينجا که تو تلويزيون کلی تبليغ توی تلويزيون نشون می‌ده که تو رو خدا مصرف نکنين. يادمه حتی يه بار تو ايران هم تو اخبار راجع بهش گفت که ما گفتيم لابد چقدر مصرفش بالا رفته تو ايران که تو اخبار داره می‌گه. و واقعا هم مصرفش به طور عجيبی بالاست. جزو ۴ داروي غيرقانوني پرمصرف دنياست. (اون سه تاي ديگه، ماريجوانا، هروئين و کوکائين هستند)
این دارو اولین بار توی آلمان قبل از جنگ جهانی اول پیدا شده بوده ولی به خاطر جنگ فراموش می‌شه. بعد از اون سال ۱۹۶۷ یه دانشمند روسی(Shulgin) تو امریکا که رو داروهای به اصطلاح روان گردان کار می‌کرده با این آشنا می‌شه و از اثراتش خیلی تعجب می‌کنه. اسمشو می‌ذاره window و اونو به دوستش که روانشناس بوده معرفی می‌کنه. اون هم اونو امتحان می‌کنه و انقدر تحت تاثیر قرار می‌گیره که بازنشستگیش رو عقب میندازه و می‌ره این دارو رو به همه روانشناس‌های دیگه تو سرتاسر کشور معرفی کنه و حسابی اونو همه گیر می‌کنه. اما به خاطر سابقه‌ای که قبلا از LSD وجود داشته همه اینو مخفی مصرف می‌کردن تا اینکه سال ۱۹۸۵ کاملا غیر قانونی اعلام می‌شه.
یکی از کسایی که هم خیلی در رواج اون کمک می‌کنه و اسم ecstasy رو بهش می‌ده Michael Clegg بوده که بعد از ۱۴ سال درس کشیشی خوندن با این دارو آشنا می‌شه و می‌گفت که احساسش بعد از اون شبیه احساس موسی روی کوه (وقتی خدا باهاش حرف می‌زنه) بوده، به همین خاطر شروع می‌کنه به تولید و تشویق اون در تگزاس، که البته میلیونر هم می‌شه.
و انقدر مصرف بالا می‌ره که تو سال ۱۹۸۵ تلویویزیون از خونه ریگان، رییس‌جمهور و زنش رو نشون می‌ده که اعلام می‌کنن که این دارو غیر قانونیه و به بچه‌ها پیشنهاد می‌کنن که در برابر فشاری که دوستاتون بهتون وارد می‌کنند “Just Say No”.
اما تو این برنامه رفته بود سراغ آزمایش‌های علمی که مبنای غیرقانونی بودن اکستسی شده. و می‌گفت که دو تا تحقیق مهم که مبنای حرفای دولت بودن، هر دو با پول دولت بودن و نتیجه‌اشون این بوده که مصرف اکستسی روی مغز اثر می‌ذاره. این یه پوستر مشهور برای نشون دادن این اثره.


اما در مقالاتی که بعدا چاپ شده بعضی دانشمندا ادعا کرده بودند که این آزمایش‌ها غلط بوده. از جمله آزمایش دوم که روی میمون‌ها انجام شده بود، بعد از یه مدتی خود اون محققه اعلام می‌کنه که به خاطر اشتباه برچسب گذاری اصلا دوایی که آزمایش شده بوده یه چیز دیگه بوده! (خبر در BBC)
ظاهرا حتی در اعتیاد آور بودن این دوا هم شک هست. تو مصاحبه‌هایی که با چند نفر می‌کرد،‌ همه می‌گفتن که با‌هاش معتاد نشدن و یه روانپزشکی می‌گفت که هر داروی دیگه‌ اعتیاد آوری (مثلا کوکائین)‌ رو اگه از مصرف‌کننده‌اش بپرسی می‌گه که خودش احساس خوبی نداره از این که داره مصرف می‌کنه و زندگیش بهتر نشده فقط مجبوره ولی در مورد اکستسی این طور نبوده.
ولی به‌هر حال الان ظاهرا داروی خطرناکیه به این دلیل که غیر قانونیه. معلوم نیست چیزی که بهت می‌دن چی هست. و با یکی که مصاحبه می‌کرد می‌گفت الان درصد زیادی از قرصا خالص نیستند و خیلی مواد خطرناکی توی اونا هست.
کلا از این گزارش خیلی تعجب کردم که چرا باید یه شبکه عمومی بیاد و تقریبا در تبلیغ یه همچین دارویی حتی اگر درصد خطرش کم باشه تبلیغ کنه. ولی به نظرم حرفای آخرش، دلیل خوبی بود. مجری گفت مطمئنا کسی که مثل من پدر باشه نمی‌خواد برای این دارو تبلیغ کنه. اما نباید دروغ گفت، وقتی الان همه ببینند که دور و برشون این همه این دارو رو مصرف می‌کنن و چیزیشون هم نشده و از طرفی دولت اینو می‌گه، دیگه اگه چند سال بعد معلوم شد که واقعا دارو بده یا اگه در مورد چیز دیگه‌ای این مساله پیش اومد دیگه اون موقع کسی حرف تلویزیون رو باور نخواهد کرد.

دوستان در اينترنت

يه مدت کار کردن با کامپيوتر و اينترنت آدم رو بد عادت مي‌کنه. مثلا به اين‌که بتوني تو يه کتاب ۴۰۰-۵۰۰ صفحه‌اي هر‌ چيزي رو مي‌خواي پيدا کني. تازگي هم هي مي‌خوام همه آدم‌هايي رو که مي‌شناسم با google پيدا کنم. تا حالا يه ۱۰ نفري از همکلاسي‌هاي سابقم رو search کرده‌ام ولي پيداشون نکرده‌ام. خوبه نشوني آدم يه جايي گوشه کنار اينترنت باشه! من که خودم به لطف برادر محترم اسمم پیدا می‌شه. این صفحه‌های peoples يا friends خيلي مفيدن. بايد خودم هم دست به کار شم و براي خودم راه بندازم.