اول از همه يه توضيح به دوستان نيويورکي. ما که براي تفريح نيومديم نيويورک، براي علمآموزي اومديم!!! يکي از بچهها براي درسش بايد حتما همه نقاشيهاي اين دو تا موزه رو ميديد و از هر کدوم يکي رو انتخاب ميکرد و راجع بهش مينوشت. ما خيلي دلمون ميخواست شما رو ببينيم ولي برنامه به شدت فشرده بود. در اسرع وقت مزاحم خواهيم شد!
من تازگي يه کشفي کردم! اين -> رو شما کيها استفاده ميکنيد؟ ما که يه عمري اينو به عنوان خداحافظي زديم. اما تو messenger جديد که اسم smilyها رو مينويسه ديدم به! اين در واقع هست «talk to the hand» يعني من ديگه به حرفت گوش نميکنم!
من يه کلاس تاريخ ميرفتم اين ترم راجع به اختلاف بين اسرائيل و فلسطين، که قبلا راجع بهش توضيح دادهام. براي من که کلاس خوبي بود چون واقعا من هيچي از تاريخ اين مسائل نميدونستم. مخصوصا فيلمهايي که نشون ميداد، خيلي خوب بودند. اما متاسفانه حافظه من حسابي بده و تاريخها و اسمها رو که همين الان هم يادم نمونده، گفتم خوبه بشينم يه بار کتابها و مقالههاش رو بخونم و يه خلاصهاي از سير تاريخياش بنويسم. بيشتر مطالب رو از خود کتاب درس مينويسم و سعي ميکنم از مقالهها و ايناش هم بنويسم. نوشتنم هم خيلي خوب نيست، نخنديد ولي نظراتون رو حتما بگيد.
فعلا اين قسمت اول: قبل از رويايي – مقدمه . منابع رو حتما مينويسم. الان تو html و اينا يه مشکلي داره که اعصابم رو خورد کرده و بعدا درستش ميکنم.
مرسي رويا . قومي رو از گمراهي نجات دادي :)
چه باحال … يعني ما يه عمر به جاي خداحافظي …. :))
خوب «ديگه به حرفت گوش نميدم» ميشه يه جور خدافظي ديگه P:
راستش من چند ماه پیش این رو تو صفحه Y! emotionsدیدم. به چند نفر هم گفتم. اما یا گفتن بیخیال یا اینکه ازم پرسیدن پس به جاش چی بذاریم؟ خلاصه منم بیخیالش شدم و هنوز هم موقع خداحافظی میگم: talk to the hand