همه دوستام ازم ميپرسن خب چيکارا ميکني؟
منم ميگم هيچي!
آخه مثلا شما به اين چي ميگين؟
گفته بودم فکر کنم قبلا که به يه نفر فارسي درس ميدم. براي درسهايي که ميدم يه چيزهايي هم آماده ميکنم. ميخواستم اين دفعه «داخل» «کنار» «جلوي» «پشت» … از اينجور چيزا رو ياد بدم. ميخواستم يه جعبه بکشم که «داخلش» «کنارش» «جلوش» «پشتش» … يه مداد باشه. خب خودم که نقاشيام خوب نيست معمولا ميگردم يه چيزي از رو اينترنت پيدا ميکنم يا اينکه چيزهاي مختلف رو پيدا ميکنم و ميذارم بغل هم.
اول اين جعبه و مداد رو پيدا کردم
جعبه رو خالي کردم
مداد رو بنفش کردم و گذاشتم روش.
اي داد بيداد حالا چه جوري نصف مداد رو ببرم پشت جعبه؟ بالاخره يه راهي پيدا ميکنم، نقش زير مداد رو ميشه کپي کرد. کپياش ميکنم.
اون قسمتيش که بايد بياد روي مداد رو برميدارم و کپي ميکنم روي مداد.
قسمتهاي نادقيقش رو رنگ ميکنم.
انقدر طول کشيد که ديدم اگه بخوام براي همه حرفهاي اضافه انقدر وقت صرف کنم فردا صبح ميشه. بنابراين کلا پشيمون ميشم و رنگها رو درس ميدم.
و در همين لحظه زنگ ميزنه که کارش طول کشيده و نميآد!!
جالب بود.
آخي! نازي.
جالب بود واقعا جالب بود!!!
واااي عجب معلم گلي ! عجب ايده اي
سلام.. راستی تو کجایی؟
ما به این میگیم تکنولوژی آموزشی و به فنآور آن تکنولوژیست!
يک سري کتابهاي آموزش زبان فارسي هست که خود ايران چاب ( Publish!) کرده و در کمال تعجب زياد هم ضايع نيست. ماجراهاي يک توريست خارجي است که مي آيد ايران و بيش (with!) يک خانواره ايراني زندگي ميکند و از آنها فارسي ياد مي گيرد. در UT از روي آنها فارسي ياد مي دهند. شايد اگر تو هم اين جور کتابها را گير بياري بهتر باشد تا اينکه هي وقت بگذاري و…
مگر اينکه بنشيني يک کتاب حسابي بنويسي و باهاش money! در بياري.
Sorry! I couldn’t figure which button is P in Farsi.