دیگه داشتم از دست این spamهای وبلاگم خفه میشدم. فکر کردم بابا من که چیزی نمینویسم که قابل این همه زحمت باشه. حتی به این فکر کردم که ببندم وبلاگم رو خلاص. دیدم بهترین راه همون کاریه که Persianblog کرده و یه عدد تصادفی رو هرکی میخواد نظر بده وارد کنه. گشتم تا بالاخره پیدا کردم pluginش رو. اینجا. حالا فعلا که خوبه.
ولی چند تا چیز جالب دیدم. یکی مطلبی که بر خلاف استفاده از این روش میگن. دلایل مخالفتش یکی اینه که کسایی که تو سیستمهای فقط متن استفاده میکنن نمیتونن اینو ببینن. یکی هم کسایی که مشکل بینایی دارن باز نمیتونن نظر بدند. اینو که آدم میشنوه نظر اول میگه عجب مته به خشخاش گذاشتنی! حالا مگه چند نفر تو این شرایط هستن؟ ولی واقعا اینجاها آدم میبینه که چقدر به فکر معلولین و سالمندها هستند.
– اتوبوسها (همه اونایی که من دیدم) میتونن سطح ماشین رو بیارن پایین و یه ramp دارن که اونو باز میکنن تا کسایی که مشکل راه رفتن دارن یا ویلچیر دارن بتونن سوار شن.
– تو خود اتوبوس هم صندلیهای جلویی جورین که میتونن جمع بشن و ویلچیر به جاش بره و بعد با یه کمربند ویلچیر رو محکم نگه میدارن.
– جدول پیادهروها و همینطور ساختمونها همه یه جوری هستن که با ویلچیر بشه ازش رد شد.
– یه درصدی از جاهای پارک همیشه مال پیرها و معلولهاست.
– خیلی از ساختمونهای عمومی علاوه بر آسانسور کنار پلهها یه چیزهایی هست که ویلچیر رو از پله میبره بالا.
– خیلی از درها یه دکمهای دارن که با یه فشار در باز میشه. (چون ممکنه کسی که رو ویلچیر نشسته دستش به دستگیره نرسه)
– شايد تو عکسهاي سفرهاي تبليغاتي نامزدهاي انتخاباتي (بوش و کري) ديده باشين. معمولا يکي هم پيششون وايساده و با زبون اشاره حرفها رو ترجمه ميکنه.
– تو آسانسور کنار همه دکمهها چیزی که روش نوشته شده با خط بریل هم هست.
گرچه که شاید به نظر بیاد اینها فقط برای یه اقلیت معلول باشه ولی ۱۲.۴٪ جمعیت بالای ۶۵ سالشونه و رشد جمعیت زیر ۱ هم اینو بیشتر و بیشتر میکنه. پس فکر کردن به این در واقع یه آینده نگریه.
۱-اين فرم جديد يه عيبي داره اونم اينه که اسم و فاميل رو نميشه فارسي داد.
۲-کي گفته در ايران به معلولين احترام نميذارن؟ هر کي معلوله ميتونه بره يه پژو ۲۰۶ يا ماکسيما يا يه ماشين گرون اتوماتيک بخره از اتوبوش و مترو هم استفاده نکنه براي خريد و ساير موارد هم ( لابد براي حفظ منزلت معلول!) بقيه رو بفرسته!
حالا ديدي ايران از آمريکا بهتره! :دی
جالب بود که اولها اینجا من همش می گفتم که اینها چقدر معلول (و کور و کچل!) دارن ولی بعد تازه فهمیدم که اینجا فرقش با ایران اینه که توی ایران همه معلولها میشینن توی خونه اما اینجا همه کار می تونن بکنن…
یک دانشجوی کامپیوتر ما داریم اینجا که درست نمیشنوه ما که TAشیم مجبوریم بشینم براش داد بزنیم و اون به دهن ما نگاه کنه تا یاد بگیره!