۱- یکی از دوستان می گفت که بعد از یک شکست شوروی از برزیل (تو یکی از جام های جهانی فوتبال)
از پله نظرش رو در مورد بازی پرسیدن. گزارشگر می پرسه که نقطه ضعف تیم ما چی بود، که بریم و روش
کار کنیم. پله می گه ما به نقطه قوّت خودمون نگاه می کنیم و سعی می کنیم بیشتر رو
اون کار کنیم.
۲- از Gromov ( یک ریاضیدان روس که کارش هم خیلی درستِ ) می پرسن چقدر در روز کار می کنین؟
می گه الان زیاد نه، ولی وقتی جوون بودم ۱۰ ساعت در روز کار می کردم.
۳- در دانشگاه NYU سر یه سمینار نشسته بودیم. وسطای سخنرانی یه آقای ریش سفیدی اومد تو و
بعد از چند دقیقه با یک بر خورد و لحن بسیار بدی به سخنران می گه که چیزهایی که داره می گه حرف های
تازهای نیستن و قبلآ ثابت شدن. سخنران بنده خدا که خودش هم ریاضیدان جا افتاده ای بود ازش می خواد
که بهش اجازه بده که سخنرانیش رو ادامه بده. من بعدش می فهمم که این آقای ریش سفید Gromov .
۴- رویا: تو تنها کسی هستی که همیشه حرفِ ریاضی رو تو جمع ها پیش می کشی، اَه !
۵- من همین الان یاد ِ کلاغ افتادم و ترسیدم.
عجب…!
امم، قربان، تو تيم دانشكده به كدوم سري نقاط توجه ميشد؟!
آقا، چقدر خوبه ها :)
از وقتي که عليرضا-ام مينويسه، معلوم ميشه کيا وبلاگه رويا رو ميخونن.. بابا، برديـــــا!!!
خيلي دلم براي همه تنگ شده و انشاء الله هر جا که هستين خوب و خوش باشين.
نتونستم ديگه پيغام نذارم… خوندنه وبلاگه رويا يه جورايي خيلي کيف ميده.. حالا-ام که کم و بيش حرفايي از دنياي رياضي، که بايد اعتراف کنم ميچسبه :)
سارا ؛)
kheili bamaze bud alireza;
hey khundam , migam eeee royaa che shabihe alireza shodeha. migan zan o shohara baad az chand vaght shabihe ham mishan.
در مورد ورزش پسرها نقطه قوت اين بود که باخت براشون عادي بود.
در راستاي سواستفاده از کامنت دوني رويا: پاني چه باحال فکر کردي. مي دوني ياده چي افتادم؟
faghat 10 saa’at? bikhyaal babam, khodesh ham yaadesh rafte.
ye baar sar-e ye sokhanraani Saullivan (-e topologist)-o naabud kard, daghighan be hamin ravesh! mobaarak-e shoru’ be neveshtan beharhaal!
nevisandeye nazar-e baalaa man budam! yaadam raft esm benevisam!