یکی از بهانههام برای درس نخوندن و وبلاگ ننوشتن و جواب email ندادن و … برطرف شد. همیشه فکر میکردم که چون تو خونه اینترنت نداریم، صبحها که سرحالم و حال و حوصله دارم میایم دانشگاه و من میشینم پای کامپیوتر و درس نمیخونم. البته چون احساس عذاب وجدان میکنم وبلاگ هم نمینویسم و بعد شبها که میشه حتی پای تلویزیون نشست و پای اینترنت هم بود ما اینترنت نداریم!
اما بالاخره گول خوردم و از SBC یه خط DSL گرفتم. که حالا انشالله به زودی راجع بهش توضیح میدم.
روز اول که چون کامپیوتر مدتها به اینترنت وصل نبود هر چیزی رو که باز میکردم یه نسخه جدیدترش اومده بود و همش به download کردن و install کردن گذشت. اما از روز دوم نشستم که تمرینم رو حل کنم. برای پروژه آخر ترم باید بشینیم یه موضوع دقیقتر پیدا کنیم و بعد ببینیم در ارتباط باهاش چه کارهایی انجام شده و یه سری مقاله پیدا کنیم و راجع بهشون توضیح بدیم. ولی راجع به این موضوعی که من انتخاب کردم یک عالم کار شده و هر کدومش یه طرف این کار رو انتخاب کردن. هی نشستم از لیست مقالههای این یکی رفتم به مقالههای اون یکی. و آخرش سردرد گرفتم و اعصابم خورد شد و نفهمیدم چی کار باید بکنم :( بههمین خاطر بقیه روزها هم به علافی گذشت.
ولی دیشب تصمیم گرفتم که امروز بیام دانشگاه و چند نفر بخصوص رو انتخاب کنم و کارهای جدید اونا رو print کنم و راجع بهشون بنویسم. ولی خب از اونجایی که هرچی سنگه مال پای لنگه! printer کاغذ نداره :(
پس منم به مثبتترین کار ممکن یعنی وبلاگ نوشتن مشغول شدم.
اما همین الان یکی از استادا هم میخواست یه چیزی print کنه و دید که کاغذ نیست رفت اورد. حالا باید صبر کنم تا کار اون تموم بشه من شروع کنم.
به! حالا printer خراب شده و کار نمیکنه. ظاهرا تمام آخر هفته کاغذ نداشته و یه عالم صفحه تو صف موندن برای print شدن و printer هم قهر کرده و کار هیچ کدوم رو انجام نمیده!
حالا استاده رفته و مسوول کامپیوتر رو اورده و یکی یکی داره مقالهها میان بیرون. امیدوارم تا نوبت من میرسه کاغذ تموم نشه.
ohhhhhhhhhhhhhhhh :))
آخرش چی شد؟
dsl و وبلاگ و… مبارک باشد.