همسران

دانشگاه اینجا یک خوبیش که واقعا الان تاسف می‌خورم که چرا من ازش استفاده نکردم، برنامه‌هاییه که برای همراهان اعضای دانشگاه دارن.
دانشگاه یک دفتر برای دانشجویان بین‌المللی داره به اسم Office of International Students and Scholars یا مخففش OISS که به دانشجوهای خارجی کمک می‌کنند مثلا کارهای ویزا رو پیگیری می‌کنن، یه دفترچه‌هایی منتشر می‌کنن اول سال که کلی اطلاعات راجع به شهر و زندگی در آمریکا داره، یه کارگاه‌هایی هم هر از گاهی برگزار می‌کنن مثلا راجع به شوک فرهنگی (culture shock) وقتی که به یک کشور خارجی میای، یا مثلا راجع به انگلیسی خطرناک!! که توضیح کلی بود راجع به کلماتی که نباید به کار برد یا اینکه نباید جوری تلفظ کرد که معنی بدی بده. ما تو این کارگاه‌هاشون کمابیش شرکت کردیم مخصوصا اولا که اومده بودیم.
ولی یکی از قسمت‌های این دفتر هم مخصوص به اصطلاح همسرانه. اسمش هست International Spouses and Partners at Yale. یه جوری تو این مدت فکر می‌کردم که من با دانشجوها نزدیک‌ترم تا زن‌های دانشجوها و به همین خاطر هیچ وقت برنامه‌های اونا رو نرفته بودم. ولی یه چیز کاملا بی‌ربط باعث شد که باهاشون بیشتر آشنا شم.
وقتی به ما هم زنگ زندند برای مصاحبه اف.بی.‌آی. چون ما اولین کسایی بودیم که تو شهرمون باهاشون می‌خواستن حرف بزنند، با همین OISS تماس گرفتم که اینا با ما تماس گرفتن چیکار کنیم، اونا هم یه سری اطلاعات از اینکه حقوقمون چیه بهمون دادن و قرار شد که بهشون بگیم که اونا بیان تو دفتر رییس oiss مصاحبه کنیم. که خب البته اومدن و خیلی سوال‌های معمولی پرسیدن و بعد هم یکی یکی رفتن سراغ بقیه. ولی بعدش با خانوم رییس oiss کلی رفیق شدیم و حرف زدیم از این که اونم شوهرش عربه و می‌گفت که لابد اونا هم همش تحت نظرن و بعد راجع به کتاب و کتاب خوندن و این حرفا. و بعد ایده گروه کتاب‌خونی (book club) مطرح شد و اینجوری شد که من هم یه email زدم به گروه و یه book club درست کردیم از همین همسران ییلی!
ولی اولین جلسه که دور هم جمع شدیم دیدم همه مثل خود من، همه درس خوندن ولی حالا به خاطر اینکه شوهرشون اومده اینجا و حق کار ندارند با این فعالیت‌ها سر خودشون رو گرم می‌کنن. البته یکی هست که امریکاییه (اصالتا هندی) و وکیله ولی تو این فعالیت‌ها شرکت می‌کنه. یکی دیگه از پرو اومده و هنر خونده، یکی دیگه کاناداییه و روانپزشکی خونده، یکی دیگه استرالیاییه و دکتره (اونا کوتاه مدت اینجا هستند، فکر کنم یک ساله)، یکی دیگه اسراییلیه و زیست‌شناسی خونده و یکی دیگه که هندیه ولی چون جلسه اول نیومده بود و تو معرفی‌‌های اولیه نبود نمی‌دونم چی‌ خونده و چی‌کاره‌ است.
خب خیلی طولانی شد، بعدا از خود کتاب‌ها و آدم‌ها بیشتر می‌نویسم.

One thought on “همسران

  1. روزانه هاي من

    سلام من اولين بارم است كه به وبلاگت سر مي زنم خوب خيلي عالي است راستي خيلي مايلم بدونم كه شما كجا دارين زندگي مي كنين به ما هم سر بزنيد

Comments are closed.