از وقتی آدم خونه خودش رو داره، یعنی یا ازدواج کرده یا مستقل زندگی میکنه خب خیلی چیزای خونه مال خودشه و خودش خریده. (همه همهاش نه چون مثلا ما که اجارهنشین هستیم کنترلی رو خیلی قسمتهای خونه نداریم، یا مثلا گاز و یخچال هم مال خودمون نیست)
ولی با این حال یه چیزهایی هست دور و برت که احساس میکنی مال خود خودته.
گفتم خوبه از بعضی از چیزایی که من این احساس رو بهشون دارم بندازم. (اصل ایده از نگار بوده)
یه چیزایی رو جا انداختم مثلا ipodم. (برای اینکه مربع بودن شکل حفظ بشه) فعلا همینا رو ببینین.
پ.ن. خوبه یه توضیحاتی بدم. از چپ به راست و از بالا به پایین:
۱- دفتر مشکی
Moleskine. علیرضا میگه برچسبهایی که روش چسبوندم با مدل روشنفکری دفتره در تناقضه!
۲- موبایلم که
قبلا راجع بهش نوشتم.
۳- جامدادیام که خودم درست کردهام.
۴- کیف خرت و پرتهام که بازم خودم درست کردهام.
۵- لپتاپم که ۳ ساله دارمش و بیچاره دیگه پیر شده و خیلی هم سنگینه. انشاالله به زودی عوض میشه ولی مرکز تصویر بودنش هم نشون میده که چقدر جایگاه مهمی داره.
۶- کتابخونهمون. همهشون کتابهای من نیستند ولی بیشترشون هستند! من کلا عشق کتاب خریدنم ولی اینجا مثل ایران نمیشه زیاد کتاب خرید. ایران اصلا اهل کتابخونه نبودم و همه رو میخریدم. با اینکه کتاب از کتابخونه گرفتن هم کیف خودش رو داره ولی داشتن کتاب یه چیز دیگه است.
۷- اون گوزنه رو تو سفرمون به Vermont خریدم.
۸- عروسکها دوتاش هدیه است و یکیاش هم یادگاری مسافرت کیش که با بچهها رفتیم و کلی خاطره انگیز بود.
۹- و اما این آخری پتوی نازنین منه! از بچهگی عادت داشتم همیشه یه پتو دورم باشه. زمستون و تابستونش هم فرق نمیکنه!