بازی یلدا

از یلدا که خیلی گذشته. ولی انگار قرار شده این بازی یلدا ادامه پیدا کنه. منم از طرف اعظم و دانه شن دعوت شدم. ولی انصافا نوشتن پنج تا نکته که کسی راجع به من ندونه خیلی سخته. ولی حالا من سعی‌ام رو می‌کنم.
۱- تقریبا همیشه دارم یه خیالبافی با خودم می‌کنه. البته ایران که بودم خیالبافی‌هام خیلی داستانی‌ و پرماجرا بودند. ولی دیگه موضوع‌هام خیلی کم شدند بنابراین گذشته رو مرور می‌کنم!
۲- اصلا خودم رو اون سنی که هستم تصور نمی‌کنم و اصلا هم خوشم نمی‌یاد که دارم پیر می‌شم. دلم می‌خواست ۲۰ سالم بود.
۳- خوشمزه‌ترین خوردنی دنیا هم برام گوجه سبزه که الان سه ساله نخورده‌ام :(
۴- تقریبا همه زندگی‌ام خیلی بچه مثبت بوده‌ام ولی بیشترین خلاف‌های زندگی‌ام رو سال کنکور کردم. همون سال مرحله کشوری المپیاد قبول شدم. کنکور هم رتبه‌ام از چیزی که فکر می‌کردم بدتر شد ولی برای ریاضی شریف که انتخاب اولم بود کافی بود.
۵- از شوخی کردن زیاد خوشم نمی‌یاد. به نظرم تو شوخی همیشه احتمال ناراحت شدن یکی هست.
خب پنج نفر بعدی، سارا (دعوت شده قبلا ولی چون هنوز ننوشته من دوباره دعوت می‌کنم)، سلمان، ساناز، هنگامه (که تشویق بشه بنویسه) و بردیا.

One thought on “بازی یلدا

  1. پرهام

    من هم سنم رو اون چیزی که هست نمی دونم
    در ضمن خیالبافی کن که اگه نکنی از دست می ری
    البته زیادش هم خوب نیست

Comments are closed.