دوشنبه رفتم Barnes and Noble که یه کتابی رو بخرم. معمولا البته من از Amazon میخرم ولی اینو میخواستم زود بخونم و کتابخونه هم همهاش رو گرفته بودند، رفتم بخرم. اونجا که رسیدم دیدم اوه، چه شلوغه. یه عده نشستن رو صندلی رو یه ۵۰-۶۰ نفر دیگه تو صف. فهمیدم که یه نویسندهای میخواد بیاد. ملت اکثرا یه کتابی دستشون بود که از بس شلوغ بود من نتونستم بفهمم چیه. فقط یه لحظه پشت کتاب یکی عکس نویسنده رو با موهای فرفری! دیدم. حالا جالبه که فوری حدس زدم که این کتاب باشه. آخه درست صبحش تو بالاترین دیده بودم عنوان خبر هست: پرفروشترین کتابهای آمریکا اعلام شد. رفتم خوندم و تعجب کردم که چرا من اسم این کتابه رو نشنیدم، با عرض شرمندگی! به خاطر بیاعتمادی به خبرگزاریهای ایران رفتم تو Amazon هم نگاه کردم دیدم واقعا اول لیست کتابهای داستانیه و با خودم گفته بودم حالا بعد از کتابخونه میگیرم میخونم.
حالا عصرش تا یه گوشه از عکس نویسندهاش رو دیدم فوری حدس زدم که نکنه خودشه که داره میاد، با یه زوری خودم رو چپوندم وسط جمعیت و دیدم آره پوستری که اونجا هست همین کتابه. دیگه علیرضا هم رفت وسایلش رو اورد و نشست تو قهوهخونه!اونجا و منم سرپا ببینم چهخبره. من نیمساعت وایسادم، اون خانومه که جلوی من بود میگفت اونایی که نشستن ۴ ساعته که اومدن. کتابهاش هم که تموم شده بود از بس ملت چندتا چندتا خریده بودند که بدند امضا کنه.
خلاصه بالاخره ساعت شش همین خانم Jodi Picoult اومد تا راجع به آخرین کتابش «۱۹ دقیقه» حرف بزنه. کتابش راجع به یه تیراندازی توی یه مدرسه است مثل همون Columbine. یکی دو صفحه از اولش رو خوند، اولش که به نظر من خیلی تکراری اومد. توصیف گروههای مختلف بچههای مدرسه. یه گروه خرخونها، یه گروه بچه باحالها، یه گروه هنریها، … . نمیدونم که واقعا اینقدر مدرسههای اینا با ما فرق داره یا اینکه مدرسههای ما هم بوده و من خیلی پرت بودم!
بعد موقع سوال پرسیدن چندنفر راجع به کتابهای دیگهاش پرسیدن.یه کتاب دیگه داره به اسم My Sister’s Keeper که داستانش بر اساس یه ماجرای واقعیه. یه خانوادهای بودن که بچهاشون سرطان مغز استخوان داشته، دیگه هر درمانی میکنن فایده نمیکنه. اینه که تصمیم میگیرن با دستکاریهای ژنتیکی یه بچه دیگه بیارن که با هم همخوانی داشته باشن و بتونن ازش برای پیوند استفاده کنن. این کار رو میکنن و دومی پسر میشه و هر دو الان بزرگ شدن و سالم و سرحالن. موضوع این یکی به نظرم خیلی جالب اومد.
اصلا نمیدونم چهجور نویسندهای باشه، ولی تو حرف زدنش خیلی مسلط بود و منو که ترغیب کرد برم بخونم کتاباش رو. اینم بگم که خودش فارغالتحصیل Princeton بوده.
کلی هم برام این تصادف جالب بود که درست همون روز من برم کتابفروشی (چون ظاهرا اتفاقی نیست که زیاد باشه، خود مدیر کتابفروشی اونجا بود و ملت ازش پرسیدن که چرا از این اتفاقها بیشتر نیست، گفت خب هم اینکه ما زیاد جای مناسبی نداریم برای نشستن آدمها، هم اینکه مسوول روابط عمومیمون تا حالا خیلی خوب نبوده و تازه عوضش کردیم) و هم اینکه همون روز خبرش رو خونده باشم.
ببین من my sister keeper را خوندم….خیلی قشنگه….خیلی….یکمی با داستان واقعیش فرق داره ولی تا دقیقه آخر هاج و واج نگهت می داره…حتما بخونش…جدیده را نخوندم…