بدم نیست هفتهای یکبار بنویسم. البته دیگه نه اینکه هی بخوام بشمارم که خب هفته Nام هم تموم شد.
اتفاق مهم این هفته Career Fair بود. یه جور نمایشگاه از شرکتها و موسسههای مختلف با هدف اینکه خودشون رو به دانشجوها معرفی کنند. دانشجوها هم بتونند با recruiterهای اونا، یعنی کسایی که دنبال جذب کردن نیروی جدید هستند صحبت کنند.
روز اول شرکتهای به قول خودشون با مخاطب عام بودند. تعداد زیادیشون بانک و موسسههای مالی بودند. اما روز دوم مخصوص مهندسی بود. البته روز دوم هم خیلی بانک و موسسه مالی اومده بودند ولی خب اینبار برای شغلهای مربوط به مهندسیشون.
تو این دو روزه ملت دانشگاه مخصوصا دانشجوهای سال آخر با لباسهای رسمی اومده بودند دانشگاه و خیلی قیافهها خندهدار بود. کسایی که دیروز با شلوار کوتاه و تیشرت دیده بودیشون امروز با کت و شلوار و کراوات اومده بودند. من یکی که واقعا دلیلش رو نفهمیدم. میرفتی با آدمها صحبت میکردی و رزومه هم میدادی ولی با اون همه جمعیت چیزی از تو یاد طرف نمیموند که حالا کتشلوار پوشیدی یا پیژامه. شرکتهای نرمافزاری که خود آدمهای شرکت هم با تیشرت اومده بودند.
کلی هم خرت و پرت اورده بود هرشرکتی و میدادن به ملت. خودکار و کاغذ یادداشت عادیاش بود. شرکتهای وسایل آرایشی و بهداشتی صابون و کرم و اینا میدادن. Nestle هم شکلات داشت. یکی از این موسسههای کارتهای اعتباری از این لیوانهای فلزی که درشون بسته میشه برای چایی و قهوه میداد که خیلی شیک بود (منم یکی گرفتم!). آمازون هم یه دست ورق که پشتش نوشته آمازون میداد.
برای من فقط همین آمازون جالب بود. ولی میدونم که اگه بخوام کار کنم نباید فقط به این جاها فکر کنم. آهان این نکته رو متذکر بشم که گوگل فقط روز اول اومده بود ولی نه برای مهندسی برای مشاوره و اینا ظاهرا. مثل اینکه برای قسمت کامپیوتری و اینا جدا جلسه میذارن.
الان دیگه دارم از خواب میمیرم و اتفاقات دیگه رو نمیتونم بنویسم. تمرین دوم رو هم همین یک ساعت پیش یعنی ۲۰ دقیقه به ۱۱ شب فرستادم رفت. این یکی بیچارهام کرد. و تازه هنوز کلی تمرین دیگه مونده. هفته دیگه چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه مهلت تحویل سه تا تمرینه. فکر کنم امشب آخرین شبی باشه که بخوابم. اگه هفته دیگه زنده بودم مینویسم.
خرکاری این جوری یه وقتایی خیلی حال می ده ولی!!!
:)
یک اصلی هست در این نمایشگاههای کار- والا بهترین ترچمه فارسی که من براشون یافتم- که جوری برید بازدید غرفه ها که موقع مصاحبه لباس می بوشید یا موقع کار باید اونطور ظاهر بشید. فکر کنم به خاطر همین اصل بوده که رفقای سال بالای اینطور ملبوس! شده بودند.
تو یه جاهایی مثل گوگل و اینها که با لباس خواب هم میشه رفت سر کار . یعنی اینطور شنیدیم. اما فکر کنم واسه مراکز بانکی و تجاری باید خیلی شیکان بود.
من همیشه تجسمم از این آدم باکلاسهای نیویورکی اینطور بوده که تو این شرکتهای بورس و اینها کار می کنند.حالا شما به شهر نزدیک ترید. بهتر می دونید والا
تمام شد پروژه دومی؟
———————————————————–
رویا :والله نوشتم و Build هم کردم و هیچ errorی نمیده. حالا به حل تمرینه mail زدم که برم ببینمش بهش نشون بدم ببینم همین درسته یا نه.